کار درونی (کار روی درون خود به منظور خودسازی، رفع نقاط منفی و تقویت نور درونی) مهمترین اساس کمال فردی و رشد معنوی است. ما بدون کار درونی وقتمان را در زندگی هدر میدهیم؛ چه هدفمان رشد و کمال معنوی و صلح درون باشد و چه بخواهیم فقط در همین دنیا به رشد و موفقیت فردی (مادی) دست پیدا کنیم، توجه به درون و خودسازی درونی امری حیاتی و اجتناب ناپذیر میباشد.
با این مقاله همراه ما باشید تا شما را با مفهوم کار درونی (Inner work) و خودسازی درونی آشنا کنیم. البته در این مقاله، هدف آشنایی شما با این مساله و ارائه سرنخهایی برای خودکاوی و سفر به اعماق درون نگارش شده و در آینده، مقالاتی با ارائه تمرینها و تکنیکهای اجرایی بیشتر منتشر خواهد شد.
- تاریخ انتشار مقاله: ۲۱ مهر ۹۹
- تاریخ ویرایش اول: ۲۰ مرداد ۴۰۲
چرا خودسازی درونی؟
بدون کار درونی (کار روی مشخصههای درونی خود)، هیچ پاکسازی، التیام، تغییر و بیداری معنوی نمیتواند حاصل شود.
آیا هدفی را برای زندگی خود میخواهیم؟ آیا میخواهیم مسیری را دنبال کنیم؟ کار درونی بارزترین مسیر رسیدن به این اهداف میباشد. وقتی به کار درونی متعهد میشویم، هم به مانند یک کیمیاگر واقعی دردهای خودمان را به قدرت تبدیل میکنیم و هم در سطح وسیع روی دیگران تأثیر مثبت بر جا میگذاریم.
چه چیزی میتواند از التیام یافتن، رشد کردن، شادتر شدن، احساس آزادی، گام برداشتن به قلمرو قدرت درونی خودمان، زندگی آرام و در صلح و هماهنگی با دیگران و فرستادن امواج زیبایی از تغییر به هستی بهتر باشد؟
با همه این تفاسیری که میدانیم خودسازی درونی مسیر خیلی با ارزشی است، اما به نحو مرموزی همه ما را به هراس میاندازد. اگر به عنوان جستجوگران معنوی جدی، قصد داریم تا کار درونی عمیقی را برای خود انجام بدهیم، باید بهخوبی این انزجار نیمه خودآگاهانه خود را که نسبت به همه اشکال شناسایی ویژگیهای درونی خود داریم، درک کنیم.
اما ابتدا چند مطلب را با هم مرور کنیم.
کار درونی (کار روی درون) چیست؟
کار درونی، عمل روانشناختی و معنوی تفحص عمیق در خویش درونیمان با هدف شناسایی خود، درک خود، التیام یافتن و تغییرات مثبت است.
وقتی کار درونی انجام میدهیم، نوری از آگاهی را بر چشمانداز درونیمان میافکنیم، چشماندازی که از لایههای مختلف ذهن ما، قلمروهای خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است.
خود درونی ما، احساسات، خاطرات، افکار، اعتقادات، پیشداوریها، زخمها، سایهها و سایر شرایط ذهنی/ هیجانی پنهان ما را شامل میشود که توانایی ما برای تغییر و حس کردن کل در سطح اساسی را تحت تأثیر قرار میدهد.
ما با انجام کاوش و توجه درونی میتوانیم ترسها، محدودیتها، اعتیادها، افسردگیها، تنهایی و احساسهای عدم تمامیت را که بشریت را به ستوه میآورند، پشت سر بگذاریم.
۲۵ نشانه برای نیاز ما به انجام کار درونی
در اینجا برخی از عوامل خطر رایج برای نیاز به کار درونی وجود دارند بیان شده:
- احساس میکنیم که در زندگی گم شدهایم.
- دیگر نمیدانیم چه کسی هستیم.
- احساس تنهایی میکنیم و احساس میکنیم که از همچون بیگانهای به دنیا نگاه میکنیم.
- مرتب با دیگران دعوایمان میشود.
- همیشه به فکر راضی کردن مردم هستیم.
- به خودمان اطمینان نداریم.
- عزت نفس پایینی داریم.
- افکار ما تقریبا همیشه منفی هستند و از خودمان انتقاد میکنیم.
- اغلب بیانگیزه و فاقد انرژی هستیم.
- از مشکلات مزمن در زمینه سلامت رنج میبریم.
- نمیتوانیم خوب بخوابیم.
- زندگی را حقیقتا احساس نمیکنیم.
- احساس ناامیدی میکنیم.
- احساس پوچی میکنیم.
- خشم یا غم خیلی شدیدی داریم.
- اعتقاد داریم که دنیا بر علیه ماست.
- در اعتماد به دیگران یا اعتماد به خودمان مشکل داریم.
- اشتباهات مشابهی را انجام میدهیم.
- افراد نامناسب را به زندگی خودمان جذب میکنیم.
- خود-ویرانگر هستیم و به خودمان صدمه میزنیم.
- کشش قوی به سمت اعتیاد داریم.
- محرکهای هیجانی زیادی داریم.
- به آسانی روانرنجور و وسواسی میشویم.
- با اضطراب و درد زیادی دست و پنجه نرم میکنیم.
- میخواهیم همیشه تنها باشیم یا (برای فرار از تنهایی) در اطراف دیگران باشیم.
هر چقدر نشانههای بیشتری را در خودمان بیابیم، باید بیشتر روی درونمان کار کنیم. در قسمت ذیر برخی از مسیرهای کار درونی را مورد کاوش قرار میدهیم.
البته به خاطر داشته باشید که بسیاری از عوامل خطر ذکر شده، نشانههای بیماریهای روانی هستند. اگر شک داریم که چیزی در سرمان تعادل ندارد، باید به دنبال یک درمانگر حرفهای باشیم تا به ما کمک کند.
کار درونی جایگزین هیچ درمان روانپزشکی نیست. با وجود این، کار درونی یک اقدام مکمل حیاتی است که به اندازه خوابیدن، ورزش کردن یا هر کار دیگری که از درون حس واقعا خوبی به ما میدهد، ضروری است.
گاهاً شرایط روانی ما برای تعادل و آرامش اولیه به درمان پزشکی نیاز دارد تا بتوانیم پس از تثبیت درونی، روی کاوش و بهبود درون خود کار کنیم. نتیجه آنکه در شرایط روانی حاد، اولویت با درمانهای پزشکی میباشد اما میتوان به موازات آن، از کار درونی برای تقویت نور و انرژی درونی خود بهره برد.
علت وحشت از کار درونی چیست؟
شاید احمقانه به نظر برسد. اما واقعیت این است که مردم در سطح ناخودآگاهشان از کار درونی بیزار هستند و کار درونی آنها را به هراس میاندازد.
اما علت این هراس چیست؟ به دنیا نگاهی بیندازیم. ما درباره منظومه شمسی و کهکشانهای دور، بیشتر از اعماق درون خودمان کاوش کردهایم.
ما درباره نحوه عملکرد مکانیکی اشیا بیشتر میدانیم تا درباره نیروی حیاتی که این اشیا را تحریک میکند. ما درباره جنگیدن و رزمآرایی در مقابل “دشمنان” بیرونی خودمان بیشتر میدانیم تا درباره مواجهه با دشمنانی که از درون ما را تهدید میکنند.
همانطوری که کارل یونگ روانشناس نوشت: ما هر کاری را صرف نظر از اینکه چقدر بیمعنی است، انجام میدهیم تا از مواجهه با روحهایمان اجتناب کنیم.
حقیقت این است که رفتن به اعماق وجود، ما را به هراس میاندازد. ما بیشتر حاضریم به جنگ برویم و افراد دیگر را از بین ببریم، تا اینکه به درون خودمان به عنوان منبع رنج خود نگاهی بیندازیم.
ما بیشتر حاضریم تا دیگران، زندگی، خدا یا حقیقت را سرزنش کنیم و ذهنیت قربانی بودن را بپذیریم تا اینکه جرأت داشته باشیم تا در آیینه نگاهی صادقانه به خودمان انداخته و با خود صادق باشیم. در برخی از موارد، ما ترجیح میدهیم تا در بیخبری لجوجانه بمیریم تا اینکه اعتراف کنیم که اشتباه کردیم، مقصر هستیم، نادان هستیم یا اینکه برای رنج خودمان و درد دیگران مسئول هستیم.
ایگوهای ما (منیتهای ما)، موجوداتی کوچک و شکننده، عصبی و قدرتطلب هستند. کار درونی مانند کریپتونایت (مادهای خیالی در داستانهای سوپرمن که نقطه ضعف او میباشد) برای این خودِ ساختگی است که ما آن را حمل میکنیم. آیا این مطلب تعجبآور است که ما در اعماق وجودمان از کار درونی هراس داریم؟
البته، بسیاری از جویندگانی که بیداری معنوی را اتخاذ کردهاند، به این نکته لبخند کنایهداری زده و میگویند: «خب، ما فرق داریم». خب نه، شما فرق ندارید. هر کدام از ما همانند هر فرد دیگری یک ایگو (خود) داریم.
قدرت ژرف کار درونی
شاید کار درونی در ظاهر گزاف، شاعرانه و عرفانی به نظر بیاید اما وقتی به قلب آن نفوذ میکنیم، سفری قدرتمند و پریشانکننده مملو از اشک و خون و عرق ریختن است.
وقتی روی درون خود کار میکنیم، با کریستالها بازی نمیکنیم و مانتراهای جذاب را سر نمیدهیم (اگرچه این چیزها میتوانند مکمل باشند و به روش خودشان کمک کنند). کار درونی از مدل کارهای نمایشی اینستاگرامی نیست یا چیزی نیست که بتوانیم آن را به عنوان نشان خودپرستانه برتری بپوشیم.
کار درونی، در ذات خودش، بر آن است تا حقیقت و میل به آزادی (عشق) را ورای همه چیزهای دیگر قرار بدهد. کار درونی بر آن است تا هزاران بار خودمان را به چالش بکشیم، از بین ببریم، بسوزانیم و دوباره بسازیم.
کار درونی فرایند درونی مرگ از درون و تولد دوباره است. کار درونی حتی پس از دست یافتن به سطح بالاتری از هوشیاری هرگز متوقف نمیشود، چون زمانیکه متقاعد میشویم که “رسیدهایم”، زمانی است که رکود رخ میدهد. در این زمان است که خودشیفتگی معنوی کامیاب میشود و سایه، چهره زشت خودش را نمودار میکند.
کار درونی به عنوان رقص شاکتی و شیوا (دو ایزد برتر آئین هندو)، مار اوروبروس که دم خودش را میخورد، چرخه زندگی و مرگ، یین و یان، رقص بسیار کهن خلا، نمادسازی میشود که همزمان همه چیز است و هیچ چیز نیست.
وقتی کار درونی انجام میدهیم، برای پذیرفتن پارادوکس هستی تلاش میکنیم، برای راه رفتن در فضاهای آستانهای، در هر لحظه هم میخواهیم بمیریم و هم میخواهیم دوباره متولد بشویم، میخواهیم به سوی تمام آنچه میتوانیم بشویم، گام برداریم، میخواهیم با سایههای مخوف خودمان روبرو بشویم، میخواهیم نور الهی خودمان را مجسم کنیم، میخواهیم یکتایی را تجربه کنیم و به نیروانا برسیم.
به بیان ساده، کار درونی تلاش و مسیری همیشگی، مستمر و پر از چالش است و ترس مردم از کار درونی قابل درک است. زندگی کردن در حد وسط راحتتر است. راه رفتن در مسیری که افراد قبل ما آن را پیمودهاند، راحتتر است. سرزنش کردن دیگران و غفلت از مسئولیتپذیری خودمان راحتتر است.
راه رفتن در مسیری که کمتر طی شده است، خیلی دشوارتر و طاقت فرساتر از مسیرهای رایج است و بیشتر افراد حاضر نیستند و نمیخواهند چنین کاری را انتخاب کنند.
حد وسط و خشنودی از خود، لقمه راحتی را فراهم میکند، اما همین راحتی است که اتفاقا به پوچی، از دست دادن روح و انحراف کامل از حقیقت محض منجر میشود، حقیقتی که زندگی برای آن واقعا ارزش دارد. در اصل، مسیر حد وسط و خشنودی از خود مساوی با مرگ است.
مسیر چالش هستی=زندگی
در حال حاضر، راههایی وجود دارند که همهمه وجودی مسیر کار درونی را قابل تحملتر میکنند. ما در ابتدا با منبع قویتر قدرت خودمان، روح آزاد درونیمان و ذات وحشیمان ارتباط برقرار میکنیم.
وقتی بتوانیم غریزه و شهود خودمان را دنبال کنیم، به وضوح ببینیم، عاقلانه انتخاب کنیم و خودمان را از آنهایی که در پی آزار ما هستند، محافظت کنیم، مسیر کار درونی مشخصتر میشود. ما در وبسایت حیات صلح تلاش میکنیم تا با یکدیگر، با بخش تاریک وجودمان مواجه شده و آن را در نور الهی وجودمان محور کنیم.
برای قدرت بخشیدن به مسیر کار درونی خودمان، راههای زیاد دیگری وجود دارند که نمیتوان در یک مقاله به آنها پرداخت، اما کار درونی ما نباید یک کار شاق وحشتآور باشد. به خاطر داشته باشیم که مهم نیست که کار درونی چقدر دردناک است، «ققنوس (مرغ افسانهای) همیشه از زبانههای آتش پدیدار میشود». به عبارت دیگر، این درد برای تغییر معنوی عمیق یک کاتالیزور است.
سرانجام، میخواهیم درک کنیم که ماهیت خود یعنی اینکه همیشه در مقابل کار درونی است. این روح ماست که ما را به سوی کار درونی میکشاند، بنابراین باید بخوبی نحوه تمایز بین صدای ترسمان (خود) و صدای شهودمان (روح) را یاد بگیریم.
سه مسیر کار درونی عمیق
در حال حاضر مسیرهای زیادی برای کار درونی وجود دارد و ادعا نمیکنیم که همه آنها را میدانیم. فقط راههایی را با شما به اشتراک گذاشته شده که نویسنده مقاله به طور شخصی امتحان کرده و نیز راههایی را که اثربخشی درستی داشتهاند، یعنی راههایی که تغییر عمیق و طولانی مدت ایجاد کردهاند در ادامه بیان شده است.
در اینجا سه مسیر عالی برای کار درونی را توصیه میکنیم که برای نویسنده و تعداد بیشماری از اطرافیان نویسنده مؤثر واقع شدهاند.
عشق به خود
یکی از مسیرهای آهسته برای کار درونی و مسیری که بیشتر در دسترس است، عشق به خود است. اما این مطلب، اهمیت این مسیر را خدشه دار نمیکند.
عشق به خود (در دستان افراد نابلد) میتواند سطحی و بیش از حد ضرورت خودخواهانه باشد، اما عشق به خود با آموزش صحیح میتواند تا اعماق وجود رسوخ کرده و تغییرات واقعی عمیقی را در ما ایجاد کند.
همیشه به افرادی که سفر کار درونی را شروع میکنند، عشق به خود را به عنوان بهترین مکان شروع توصیه میکنیم. شکلهای دیگر کار درونی که در قسمت ذیل لیست شدهاند، بدون ایجاد یک رابطه خوب با خودمان ممکن است برای سلامتی ما بیش از اندازه رعبآور، بیش از اندازه دشوار یا یک مسیر قدیمی واقعا مضر باشند.
کار با آینه یکی از شکلهای محبوب برای عشق به خود است. کار با آیینه استفاده از یک آیینه را شامل میشود تا تزلزلها و ترسهای خودمان را به وضوح ببینیم. آینه، ما را به ذات عمیقتر خودمان مرتبط میکند، ذاتی که از دلسوزی، بخشش و پذیرش بیقید و شرط (روحمان) سرشار است (در آینده در مورد کار با آینه مقالهای منتشر میکنیم. در این مدت میتوانید از این منبع انگلیسی استفاده کنید)
کار روی کودک درون
کار روی کودک درون، یک سطح عمیقتر است، شکلی از کار درونی که بررسی زخمها، ترسها و باورهای کودکیمان را شامل میشود.
همه ما به درجات مختلف، یک کودک درون زخمی را با خودمان حمل میکنیم. وظیفه ما به عنوان بزرگسال این است دوباره با این بخش کودک گونه خودمان ارتباط برقرار کنیم، باورها/ترسهای قدیمی محدودکننده کودکی را بکاویم و این بخش حساس خودمان را در ساختار شخصیت خودمان یکی کنیم.
کودک درون ما منبع خلاقیت، لذت، خودانگیختگی، عشق و خردی عظیم است. با وجود این، کودک درون ما میتواند همزمان منبع وسواسهای غیر منطقی، ترسهای ثابت، روان رنجوری، رفتارهای خود ویرانگر و باورهای محدودکننده خود باشد.
کار روی کودک درون میتواند تعداد زیادی از کارهای ناتمام را بر هم بزند. اگر در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته باشیم، ممکن است نسبت به این کار احساس انزجار کنیم یا از این کار ترس نگرانکنندهای داشته باشیم (بسیاری از افراد اینطور میشوند) یا حتی ممکن است نسبت به کودکیمان چنین حسی داشته باشیم.
اما به عنوان کسی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته و باید اطمینان داشت که کار روی کودک درون ارزش این همه درد، اشک و خشم را دارد. باید این زوائد را پاکسازی کنیم و نباید اجازه بدهیم که این زوائد ما را کنترل کنند!
کار سایه
کار روی سایهها در عمیقترین سطح فرایند کار درونی است. این شکل از کار درونی از همه شکلهای دیگر پیچیده تر، گریزان تر و رعب آورتر است. در واقع با کار روی سایهها، مکانهای سایهای پنهان در درون روان و شخصیت خودمان را کشف میکنیم، مکانهای سایهای که هر روز عمدا آنها را سرکوب، انکار و سلب میکنیم.
همه میدانیم که در سایهها چه چیزی در کمین است (بله، انباشتی از کابوسهای ترس آور).
کار روی سایهها، کشف ابعاد درونی خودمان است. در درون سایههای ما هر چیزی که توسط والدین و جامعه ما “تابو، بد، زشت و غیر قابل قبول» اعلام و فرض شده است، در کمین است. خود سایهای ما تمام چیزهایی را شامل میشود که در خفا از آنها شرم داریم و درون خودمان از آنها بیزار هستیم (در آینده در مورد کار سایه یا Shadow work مطالبی منتشر خواهیم کرد اما منبع انگلیسی را میتوانید بخوانید).
جمعبندی مقاله کار درونی
قبل از این که برای کار درونی تلاش کنیم، دوست داشتن خودمان حتما ضروری است. قبل از اینکه کار درونی را انجام بدهیم باید عزت نفس پایدار و سالمی داشته باشیم.
چرا که اگر از ارزش خود ضعیفی برخوردار باشیم، کار سایه میتواند به راحتی احساس ما نسبت به خودمان را هزاران بار بدتر از قبل کند. به همین دلیل، کار روی سایههای خود، شکل پیشرفته کار درونی است و برای مبتدیها نیست.
سرانجام، اقداماتی همانند مراقبه، ذهنآگاهی، پرسش از خود، هنردرمانی، تجزیه و تحلیل رویا، مسیریابی، سفر شامانی، وقایعنگاری و درونگرایی، همگی سفر ما در حین کار درونی را فوقالعاده تکمیل میکنند.
اگر مطمئن نیستیم که از کجا شروع کنیم، ابتدا عشق به خود را امتحان کنیم. اگر به حس عشقگونهای به خود دست یافتیم، کار روی کودک درون را امتحان کنیم. اگر هر دو را انجام دادیم، به سراغ کار روی سایهها برویم.
در نهایت، هر سه شکل کار درونی به طور طبیعی در یکدیگر ذوب میشوند و به شکل یکدیگر در میآیند. کار روی کودک درون، سطح معینی از کار روی سایهها را در بر میگیرد، کار روی سایهها، شکلی از کار روی کودک درون است و عشق به خود در همه شکلهای کار درونی درگیر است. با وجود این، امیدواریم این تمایزها کار را برای شما روشن کرده باشد.
در صورت علاقه به این مبحث، از سری مقالات صلح جهانی از طریق صلح درون هم دیدن کنید.