هر سختی و مشکلی در زندگی، آزمایش الهی نیست. گرچه باور داریم اراده خدا بر هر اتفاقی حاکم است اما مواردی مثل بیماری ریوی ما نه به خاطر خواست خدا که به خاطر انتخاب ما در سیگار کشیدن بوده است. در بسیاری از مشکلات و سختیها، اراده و انتخابهای فردی ما عامل اصلی وقوع آنها هستند و موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که اتفاقاتی خارج از اراده و کنترل ما روی میدهد در حالیکه ما در مسیر آن تلاشها، زندگی و نتایج آن، از خدا کمک نخواسته بودیم و به او توکل نداشتیم اما نتیجه بد نهایی را به خدا نسبت میدهیم. ما باید فرق آزمایشهای الهی و نتایج انتخابهای فردی خود را تشخیص دهیم تا بتوانیم به چرایی و لزوم این آزمایشها باور پیدا کنیم و با سختی کمتری آنها را پشت سر بگذاریم. در این مقاله سعی میکنیم دلایل آزمایشات الهی و سختیهایی که در زندگیمان رخ میدهد را بررسی کنیم.
- تاریخ نگارش مقاله: ۱۳ شهریور ۹۹
- تاریخ ویرایش اول: ۲۹ خرداد ۴۰۲
آزمایش الهی: چرا؟
بسیاری از افراد این سؤال را میپرسند: “چرا خداوند آزمایشات الهی را در زندگی ما روا میدارد؟”. ما انسانهای عادی دوست نداریم آزمایشات یا امتحانهای الهی بر زندگیمان نازل شود و زندگیمان را دشوار سازد. همه ما آرزوی آرامش و آسایش داریم و از هر گونه ناخوشی گریزانیم.
همانطور که وقتی وارد زمین فوتبال میشویم باید قوانین حاکم بر آن و نیز تصمیمات قاضی زمین را بپذیریم، در زمین زندگی هم قوانینی حاکم است که ملزم به رعایت آن هستیم (در قرآن این چنین آمده: که ما انسان را به حقیقت در رنج و مشقّت آفریدیم (و به بلا و محنتش آزمودیم)).
قانون زندگی حکم میکند که بشر برای کمال وارد این حیات شده و در شرایطی قرار بگیرد که بتواند انتخاب کند مسیر کمال را پیش بگیرد یا خیر. تا زمانی که هنوز به بازگشت به صراط مستقیم امیدی هست، شرایط آموزشی زندگی هم در مسیر ما قرار میگیرد.
گرچه این سوال مطرح است که شاید فردی تمایلی به رشد معنوی و کمال نداشته باشد و فرد دیگری در این زمینه تلاش میکند اما هر دو، دچار آزمایشها و امتحانات زندگی میشوند و این، به نوعی نقض اراده فردیست.
نکته اینجاست که هر آزمایش یا سختی زندگی صرفا بری کمال معنوی و رشد عرفانی نیست. برخی از درسها سبب بهتر زندگی کردن ما در این دنیا میشود. مثلا اگر من قدرت اراده و پشتکار بیشتری داشته باشم میتوانم به هدفهای بهتر و ارزشمندتری در این دنیا دست پیدا کنم (حتی اهداف مادی).
نکته بعد آنکه همیشه رشد معنوی به معنی خداگونه زندگی کردن و عارف شدن نیست. ممکن است ورشکستی مالی ما سبب شود تا غرور کاذب ثروت را از دست داده و حال نیازمندان را درک کنیم و زمانی که دوباره به ثروت رسیدیم، به نیازمندان کمک کنیم و این کمکها، وسیلهای خواهند شد برای رشد معنوی فردی دیگر (همه ما وسیلهای هستیم برای رشد جمعی و چرخهای بین ما حاکم است که نظم جهانی را شکل میدهد).
نکته آخر آنکه شخص من که دارای اسم و جنسیت و هویت مشخصی است، ممکن است علاقهای به رشد معنوی نداشته باشم اما شرایط زندگی من را نه خودم بلکه روح من انتخاب کرده و امتحانات الهی نه برای کالبد من، بلکه برای رشد و کمال ذات الهی من و به انتخاب او رخ میدهند.
ما باید قوانین زندگی را بپذیریم و به جای گله و شکایت، از پس آن بر آییم. مگر نه آنکه تحصیلات دانشگاهی به حداقل یک سال مطالعه مستمر و شرکت در کنکور نیاز دارد؟ اگر آزمون کنکور را برای پذیرش در مرحله بعدی و متعالیتری از زندگی میپذیریم پس باید به آزمونهای الهی هم برای ورود به مرحله بعدی و متعالیتر زندگی تن دهیم.
یادمان باشد که در این دنیا فقط خداست که همیشگی و ماندگار هست و هیچ چیز حتی بدترین شرایط و دردها هم همیشگی نیستند و روزی خورشید زندگی ما نیز طلوغ میکند. همانطور که در مزامیز آمده: “زیرا غضب او لحظه ای است، اما رحمت و محبت او دائمی! اگر تمام شب نیز اشک بریزیم، صبحگاهان باز شادی آغاز می شود” و در قرآن هم میخوانیم که “به یقین با (هر) سختى آسانى است“.
اما در ادامه، ۱۳ دلیل برای چرایی این آزمایشهای الهی را مطرح کردیم:
خدا میخواهد میزان ایمان ما را آزمایش کند.
“برادران من، رویارویی با سختیهای گوناگون را کمال شادی بشمارید، چون میدانید ایمانتان اینگونه در سختیها آزموده میشود، پایداری به بار میآورد. پس بگذارید پایداری، کار خود را به سر انجام برساند تا شما کامل و از هر جهت بیعیب شوید و هیچ کمبودی نداشته باشید.” (انجیل)
خداوند گاهی آزمایشات را در زندگی ما مجاز میداند، زیرا او میخواهد ایمان ما را آزمایش کند تا ببیند آیا ما به هر قیمتی واقعاً مایل به پیروی از او هستیم یا خیر. اگرچه این آزمایشات ممکن است به صورت غیر قابل توصیفی دشوار باشند (بیماری، فقر، مرگ و …)، اما میتوانیم محکم بایستیم و بدانیم که این لحظات در ظاهر بد و دردآور برای همیشه دوام نخواهد یافت و با کمک پروردگار میتوانیم نه تنها از آن عبور کنیم، بلکه درسهای آن را به جان دل بخریم.
همانطور که در قرآن آمده: “آیا مردم پنداشتهاند که با گفتن این که ایمان آوردیم رها میشوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟” به دست آوردن عشق الهی همچون به دست آوردن هر گنجی به تلاش و پایداری نیاز دارد. برای درک بهتر، به این فکر کنید که برای به دست آوردن دل معشوق خود چند بار تلاش کرده و چه مدت صبر کردهاید؟ چرا برای رویدادهای زندگی، میپذیریم که باید عشق و نیت خود را ثابت کنیم اما برای خالق، این امر را قابل قبول نمیدانیم؟ (بد نیست پادکستهای معنوی با موضوع نزدیکی به خدا و عشق الهی را بشنوید).
ضمن آنکه زمانی یک تغییر، تثبیت و تقویت میشود که مورد امتحان قرار گیرد. همچون یک تیم فوتبال که ماهها تمرین میکند و تنها زمانی عیار واقعی تیم مشخص میشود که وارد مسابقه و آزمون شود.
جلال و عظمت خود را به ما نشان میدهد.
“شاید پیش خودتان فکر کنید چگونه میتوانیم بر این قومهایی که از ما قویترند پیروز شویم؟ ولی از آنها باک نداشته باشید، کافیست آنچه را خداوند، خدایتان با فرعون و سراسر مصر کرد را به خاطر بیاورید. آیا بلاهای وحشتناکی که خداوند بر سر آنها آورد و شما با چشمان خود آن را دیدید و نیز معجزات بزرگ و قدرت خداوند را که شما را بدان وسیله از آن سرزمین بیرون آورد به خاطر دارید؟ پس بدانید که خداوند، خدایتان همین قدرت را علیه مردمی که از آنها میترسید به کار خواهد برد“.
بعضی مواقع، احساس میکنیم انگار آزمایشات الهی در زندگی، اوضاع ما را آشفته میکند و هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم آن شرایط را درست کنیم. مانند قوم بنی اسرائیل که در بخشی از انجیل گفتند ما فراموش میکنیم که دست توانای خدا میتواند چه کاری انجام دهد. اما واقعیت این است که خداوند قادر مطلق است و هیچ چیزی وجود ندارد که او نتواند انجام دهد.
در میان تاریکترین لحظههایتان، او همه کارها را با هم انجام میدهد تا قدرت و جلال خود را در هر موقعیتی به نمایش بگذارد. نیازی به ترس نیست، زیرا او بر همه چیز حاکم است.
خدا میخواهد ما را از انجام اشتباه باز دارد.
بعضی اوقات ما به ندای او که می گوید “آن کار را انجام نده” گوش نمیدهیم. نمونه آن داستان بلعم است که در انجیل آماده است:
بلعم برای نفرین مردم اسرائیل اجیر شده بود. اما خدا خواست که او برعکس عمل کند؛ او به جای لعن و نفرین آنها، برایشان طلب مغفرت می کرد!
در راهی که بلعم برای نفرین بنی اسرائیل میرفت، الاغش ایستاد و از حرکت خودداری کرد. او الاغش را شلاق زد و مجبور کرد که حرکت کند، سه بار این كار را تکرار كرد، و نمیدانست كه فرشته خدا در مقابل او ایستاده است و مانع راه است. او آنقدر متمرکز بر رفتار الاغ بود که دلیل تکان نخوردن آن را متوجه نمیشد.
ما باید به خاطر داشته باشیم که به صدای خداوند گوش دهیم و بفهمیم وقتی موانعی در جادههای زندگی ما به وجود میآید، ممکن است او مانع انجام کار اشتباهی از ما شود، یا شاید برنامه، مسیر و مقصد متفاوتی برای ما در نظر داشته باشد.
در این مواقع چون نمیتوان با قطعیت از خواست خدا آگاه شد، کار درست این است که وقتی تلاشهایمان به ثمر نمینشیند یا موانعی در مسیر ما رخ میدهد به خدا توکل کنیم که از پس آن مانع بگذریم (و البته برای عبور از آن هم تلاش کنیم) اما اگر موفق نشدیم نتیجه امر را به خودش واگذار کنیمو از سرزنش خود یا افسوس نرسیدن دست برداریم.
تا فقط به او اعتماد کنیم.
“خداوند میگوید، افکار من افکار شما نیست و راههای من هم راههای شما نیست. زیرا همانطور که آسمانها از زمین بلندتر است، راههای من نیز از راههای شما و اندیشههای من از اندیشههای شما رفیعتر و برتر است “ (انجیل).
مواقعی وجود دارد که ما به همه پاسخها دسترسی نداریم و حکمت و علت دردی که در دوران سخت زندگی خود احساس میکنیم، منطقی به نظر نمیرسد. ما میتوانیم مطمئن باشیم که حتی وقتی کاری برای ما منطقی نیست، آن کار در برنامهها و اهداف بینظیر خدا متناسب و هدفمند میباشد و در این مواقع، کار ما باید ایمان به خدا و اعتماد به حکمت او باشد.
“از دل و جان به خداوند اعتماد و توکل كن و بر عقل خود تكيه مکن. در تمام کارهایت خداوند را به خاطر داشته باش، و او راه تو را راست و هموار خواهد کرد.“ (کتاب امثال سلیمان نبی)
امتحان الهی برای اصلاح ما است.
“فرزندم، تادیب پروردگار را خوار مشمار، و چون سرزنش و توبیخت کند، دلسرد مشو. زیرا خداوند کسی را که دوست میدارد، تادیب میکند و هر فرزندی را که میپذیرد، تنبیه میکند.” (انجیل).
مواقعی وجود دارد که اعمال و نگرشهای ما با اراده و دستورات خدا مطابقت ندارند. ما اغلب گمراه میشویم، به غرور خود اجازه میدهیم که قد علم کند، یا فراموش میکنیم که با دیگران مهربان باشیم.
بعضی اوقات خداوند اجازه میدهد مشکلاتی برای ما ایجاد شود، زیرا او میخواهد قلب و روح ما را اصلاح کند و ما را به لزوم گام برداشتن در اطاعت از او یادآوری کند.
آزمایش الهی برای اینکه نهال ایمان در وجودمان رشد کند.
“و اما، پس از اینکه اندک زمانی رنج و زحمت دیدید، خدای مهربان که شما را به جلال ابدی خود در مسیح فراخوانده است، تمام چیزهایی که گرفته را باز میگرداند، گواه میدهد، نیرو میبخشد و شما را منزلت میدهد.” ( انجیل)
وقتی زندگی آسان است، بدیهی است که استوار بودن در ایمان، به جای رشد و شکوفایی در آن نیز آسان است. خداوند از سختیها استفاده میکند تا ما را از حالت سکون خارج کند و شرایطی برایمان فراهم آورد تا ایمانمان تقویت شود؛ همچون بذری که باید در عمق تاریک خاک کاشته شود تا قد برافرازد و به سمت نور جوانه زند.
خدا میخواهد ما را به سمت خود بازگرداند.
در بخشی از انجیل آماده که عیسی مسیح، کلیسای لائودیکیه را با این جملات مورد خطاب قرار داد: “میدانم اعمال تو را و مشقت و صبر تو را و اینکه نمیتوانی این افراد شرور را تحمل کنی اما آنانی را که خود را رسول میخوانند و (در حالیکه رسول) نیستند را آزمودی و ایشان را دروغگو یافتی. من میدانم که صبر داری و بخاطر اسم من تحمل کردی و خسته نشدی. لکن نکتهای علیه تو دارم که محبت نخستین خود را ترک کردهای.”
مسیحیان عیسی را اولین عشق و اولویت اصلی خود میدانند اما، مانند لائودیکیها، اغلب او را کنار میگذارند و اولویتها و اهداف و خواستههای دیگری را در زندگی و قلب خود جایگزین میکنند؛ در حالیکه مسیح و سایر پیامبران الهی تلاش میکردند تا به واسطه محبتمان به آنها، به محبت پروردگار دست پیدا کنیم.
گاهی، آزمایشات الهی در زندگی ما برای این است که آن چیزی که روح ما به آن نیاز دارد و آرزویش را داریم و فراموشش کردهایم را به یاد بیاوریم. برای ما انسانهای قرن ۲۱ که ذهنمان آکنده از زندگی مادی و مشغلهها و اولویتهای دنیویست، سخت است که به اصل خود بپردازیم و به جای تلاش برای کسب ثروت، قدرت، محبوبیت، شهرت و … به دنبال شناخت خدا و رسیدن به او باشیم.
به همین دلیل گاهی با تلنگرهایی از سوی خدا مواجه میشویم تا او را به یاد آوریم.
برای رشد و شکوفایی شخصیت ما است.
در انجیل آماده: “نه فقط این، بلکه بیایید در سختیها نیز شادی کنیم؛ زیرا میدانیم که سختی با خود پایداری به بار میآورد، پایداری سبب میشود مورد تایید خدا قرار گیریم؛ مورد تایید خدا بودن امید را حاصل میکند، و این امید به سرخوردگی نمیانجامد، زیرا خدا از طریق روح القدس که به ما بخشیده است، محبت خود را در دلهای ما ریخته است.“
این نکته وجود دارد که تجارب دشوار فقط به ما کمک میکند تا قویتر شویم که درست است. خدا اغلب از آزمایشها و امتحانهایی که با آنها روبرو هستیم برای تغییر ما استفاده میکند.
او تصویری از آنچه میخواهد باشیم در اختیار دارد. گاهی اوقات شخصی که او میخواهد ما باشیم، فقط از طریق شرایط سختی که در زندگی ما ایجاد میشود، شکل میگیرد.
همچون برگ خشک چای که باید در آب جوشان قرار گیرد تا جوهره آن (علت آفرینش آن) بروز پیدا کند، ما نیز گاهاً باید در شرایطی دشوار قرار گیریم تا به قدرت و خاصیت درونی خود پی ببریم.
به ما اجازه میدهد تا با عواقب اشتباهات خودمان روبرو شویم.
“دلی نیز که معرفت ندارد نیکو نیست و هر که به پاهای خویش میشتابد گناه میکند. حماقت انسان او را تباه می سازد و دلش از خداوند خشمناک میشود” (امثال سلیمان نبی).
چیزی که ما فراموش میکنیم، این است که بعضی مواقع، سختیها به خاطر اشتباهات یا حتی گناهان ما به وجود میآید. طلاق، مشکلات مالی، عدم موفقیت در روابط و مشکلات دیگر میتوانند ناشی از حماقت خود ما باشند.
وقتی اوقات سخت فرا میرسد، جبهه گرفتن نسبت به خدا آسان است. اما باید درنگ کرده و بررسی کنیم که آیا اقدامات خودمان منجر به آنها شده است یا خیر. اگر چنین است، پس ما باید از اشتباهات خود درس بگیریم و به جای راه خود، راه خدا را دنبال کنیم.
تا ما را بیشتر به خود وابسته کند.
پولس قدیس به کلیسای قرنتیان گفت که رنجهایش او را بیشتر به خدا وابسته کرده و همچنین اثبات قدرت خدا را در میان نقاط ضعف خود نشان داد: “ اما برای آنکه از این مکاشفات خارقالعاده و مشاهدات روحانی، احساس غرور به من دست ندهد، خدا اجازه داد تا عارضهای همچون خار در بدنم به وجود آید. او اجازه داد فرستاده شیطان مرا رنج دهد و بدین وسیله مانع غرور من گردد.
سه بار به خداوند التماس کردم که مرا از آن رهایی دهد. اما او هربار خواهش مرا رد کرد و فرمود ” من با تو هستم و همین تو را کافی است، زیرا قدرت من در ضعف تو بهتر نمایان میشود!” پس حال با شادی به ضعفهای خود میبالم. شادم از اینکه زندگیام قدرت مسیح را نمایان میسازد نه تواناییها و استعدادهای خودم را. بنابراین، به خاطر مسیح، از اهانتها، سختیها، جفاها و مشکلات نیز شادم؛ چون میدانم همه اینها باعث جلال مسیح میشود. زیرا وقتی ضعیفم آنگاه توانا هستم.“
ما به عنوان انسان اغلب بیش از حد از خود راضی و مغرور میشویم. رنجها و آزمایشها به ما یادآوری می کند که ما از کسی بهتر نیستیم و در میان سختیها وقتی احساس ضعف میکنیم، قدرت خدا در ما نمایان میشود؛ چرا که وقتی نتوانیم مشکل را حل کنیم، در مییابیم که غرور و قدرتمان توهمی بوده که از پس مشکلات خود بر نمیآید. آنگاه به سراغ قدرت برتر و یگانه توانایی میرویم که میدانیم هیچ ناممکنی برای او وجود ندارد.
برای اینکه به ما کمک کند بیشتر شبیه پیامبران شویم.
“ما میدانیم همه چیز برای خیریت آنانی که خدا را دوست دارند و بر حسب اراده او خوانده شدهاند، با هم در کارند.” (انجیل)
خدا خوب و مهربان است و اهداف او برای زندگی ما، حتی برای قسمتهای دشوار زندگی به منظور خیر و صلاح ما است. هدف نهایی او این است که ما در گفتار و اعمال خود مانند پیامبران الهی بشویم.
او کارهایی را برای انجام دادن ما آماده کرده است، همه آنها مطابق با برنامه و اهداف بزرگتر او برای جهان است. آزمایشات و امتحانهایی که با آنها روبرو میشویم، ما را به شکل افرادی میآورد که در قالب قدیسگونه ساخته شده تا اهداف او را به انجام برسانند.
“زیرا ما ساخته دست او هستیم و خدا ما را در عیسی مسیح از نو آفریده است تا آن کارهای نیکو را که او قبلاً برای ما مقدر کرد که انجام دهیم، بجا آوریم” (انجیل)
همچنین در روایتی از پیامبر اسلام نقل شده که خداوند در بهشت خطاب به بهشتیان میفرماید: “من به هر چیزی «کُن» (موجود باش) بگویم، آن چیز موجود میشود؛ اینک این مقام را برای شما قرار میدهم تا به هر چیزی «کُن» بگویید، آن چیز محقق گردد”. (منبع) این یعنی خدایی که قدرت الهی خویش را در درون ما قرار داده میخواهد که این قدرت در وجود ما شکوفا شود و به همین دلیل یکی از راههای این شکوفایی را آزمایشهای الهی خود در نظر گرفته است.
ما را برای کمک به دیگران در شرایط دشوار آماده کند.
مورد دیگری که از تجربیات ما در رنج ناشی می شود این است که ما میتوانیم درد دیگران را بهتر درک کنیم: “بارهای یکدیگر را حمل کنید و به این طریق حکم مسیح را بجا خواهید آورد“.
این همان کاری است که خود عیسی برای بشر انجام داده است. او راههای ما را طی کرد و بر روی صلیب رنج برد، تا دینیار اعظم بشر باشد و بتواند با ما همدردی کند. رنجها به ما اجازه میدهند تا با درد دیگران همدردی کنیم.
در کتاب معبد سکوت، حضرت عیسی به طور کامل در مورد این مهم صحبت کرده است. در این کتاب بیان شده که حضرت عیسی آگاهانه رنجهایی را به جان خرید تا تلنگری برای بشر باشد مبنی بر عشق به هم نوع (مطالعه این کتاب را توصیه میکنم).
تا به ما یادآوری کند که او کیست.
در انجیل، ما در مورد تباهی و خواری و سرافکندگیای یاد میگیریم که وقتی فراموش میکنیم خدا کیست، به وجود میآیند. پادشاه نبوكدنصر آنچه را از قدرت و اقتدار خدا میدانست نادیده گرفت. او به جای تشکر از هدیه خداوند و شکسته نفسی کردن برای پادشاهی عظیم، ترجیح داد با افتخار باور کند که همه اینها از طریق دستاوردهای خودش حاصل شده است.
در نتیجه، خداوند او را از پادشاهی خود دور کرد. او در مزارع پرسه میزد و مدتی مانند یک حیوان علف میخورد. سرانجام، او اقرار کرد که همه چیزهای خوب در نهایت توسط خدا به او داده شده و خدا نیز میتواند آنها را از بین ببرد. در نهایت هم او به پادشاهی خود بازگردانده شد.
ما نیز مانند نبوکدنصر، گاهی اوقات فراموش میکنیم که خدا کیست. ما فراموش میکنیم که او بر همه تسلط دارد و این که اهداف او هرگز بینتیجه نمیماند. رنجها و کارهای خداوند برای ما، به ما کمک میکند تا یادآور قدرت و عظمت او باشیم.
چگونه با آزمایشات الهی روبرو شویم؟
همه آن را لذت حساب کنید.
“برادران من، رویارویی با سختیهای گوناگون را کمال شادی بشمارید…” (یعقوب نبی).
خیلی از افراد در برابر سختی و مصیبت با خوشحالی واکنش نشان نمیدهند. واکنش اولیه اکثر مردم در برابر فاجعه یا آزمایشات زندگی، ترس یا افسردگی است. با این وجود، سخنان خدا برای ما که توسط یعقوب مکتوب شده است، این است که این آزمایشات الهی را به عنوان یک تجربه لذتبخش بشماریم.
برای کسانی که به خدا ایمان ندارند، چنین نگرشی دیوانگی به نظر میرسد. چه کسی فوت ناگهانی عزیزشان را شادی قلمداد میکند؟ چه کسی وقتی شغل خود را از دست میدهد، آن را شادی میشمارد؟ خیلی از افراد در برابر سختی و مصیبت با خوشحالی واکنش نشان نمیدهند که این امر، بخشی از ذات دنیوی بشر است.
منظور از خوشحالی از وقوع رویدادهای ناگوار، خوشحالی برای هدف نهان آن اتفاق است نه ظاهر آن اتفاق. قطعاً مرگ، بیماری، فقر و … دردآور است و مایه ناراحتی روح و روان اما وقتی بدانیم و باور داشته باشیم این رویدادها با اجازه خدا اتفاق افتاده و پروردگارمان با این رخدادها هدفی متعالی برای ما در نظر گرفته، میتوان به آن آزمایش لبخند زد و تسکین یافت.
باید همواره به یاد داشته باشیم که ما به خدا تعلق داریم، و او ناجی و منبع قدرت ما است. ما در دستان خالق قادر متعال هستیم که همه را میبیند و همه را میشناسد و ما را دوست دارد. اگر او نخواهد، هیچ اتفاقی در جهان هستی رخ نخواهد داد.
از آنجا که ما در اختیار او هستیم، وقتی آزمایش یا فاجعه غیر منتظرهای در زندگی ما رخ میدهد چیزی برای ترس نداریم. آیات الهی به ما اطمینان میدهند که به عنوان رهروان صلح درون هرگز در مواجهه با مشکلات تنها نیستیم. آیات الهی به ما میگویند که خدا هدفی دارد که اجازه دهد این آزمایشات برای ما اتفاق بیفتد.
آزمایش = ثابتقدمي
“…چونکه میدانید که آزمایش ایمان شما، ثابت قدمی (استقامت/پایداری) ایجاد میکند“
ایمان مانند عضلات بدن که فقط در هنگام ورزش و فشار جسمی رشد میکنند، میباشد. من میدانم که وقتی با وضعیتی روبرو میشوم که قادر به حل آن نیستم، ایمان من به سرعت رشد میکند و بعد میبینم که خدا آن را به روشی حل میکند که خیلی بهتر از تصور من است. ایمان ما وقتی به خدا اعتماد میکنیم، برای پاسخ به مشکلی که برای آن پاسخی نمیبینیم، رشد میکند.
ما بسیار بهتر میتوانیم کسی را که در شرایط دشواری که ما قبلا تجربهاش کردیم قرار دارد دلداری دهیم؛ چیزی که در آن دست خدا را در محل کار، شهر، دوستان و … به شکل آسایش، بهبودی و بازیابی دیدهایم. ما میتوانیم جامی باشیم که نوشیدنی عشق خدا را برای شخص که در زندگی خود یک دوره خشک و تشنه را پشت سر میگذارد به ارمغان میآورد.
کامل و بیعیب
“پس بگذارید پایداری کار خود را به سرانجام برساند تا شما کامل و از هر جهت بیعیب شوید و هیچ کمبودی نداشته باشید.”
وقتی از طریق آزمایشها و مصیبتها به خدا اعتماد کنیم، ما در راه اعتقاد خود بیشتر و بیشتر پایدار میشویم. کمتر تحت تأثیر تعالیم نادرست یا حتی وسوسه قرار میگیریم.
هرچه بیشتر مطمئن شویم که خدا ما را از طریق همه چیزهایی که با آنها روبرو میشویم درک خواهد کرد، با اطمینان بیشتری در زیر سایه امن او خواهیم بود. ما در مسیر خود جسورتر خواهیم بود و این باعث میشود که ما گواهان بهتری برای خدا باشیم.
از خدا بخواهیم…
“اگر کسی از شما محتاج حکمت است، پیوسته آن را از خدا طلب کند و به او عطا خواهد شد؛ چون او خدایی است که به همه با سخاوت و بدون سرزنش عطا می کند”
ناراحتیها و آزمایشات راهی است که ما را به سمت سردرگمی و ناامیدی سوق میدهد. با این اوصاف، پاسخ شخص با ایمان باید این باشد که به ایمان و وابستگی به خدا روی آورد. هیچ چیز برای خدا سخت نیست؛ با او، همه چیز ممکن است.
وقتی با آزمایش الهی یا مصیبت روبرو می شویم، پاسخ ما باید این باشد که به خدا روی بیاوریم، نه اینکه از او دور شویم، زیرا می دانیم که خدا هر آنچه را پیش از رخ دادن، می دانست.
وضعیت ما او را شگفت زده نمی کند و نه می تواند او را تحت الشعاع قرار دهد. پاسخ ما باید این باشد که در مواقع دشوار به همان اندازه اعتماد کنیم که وقتی اوضاع به خوبی پیش میرود به او اعتماد داریم.
لطف او برای ما کافی است.
امروز آزمایش الهی ما هرچه باشد، به لطف خدا اعتماد کنیم و همین کافی است. با عبادت، دعا و مناجات با خدا به سمت او بروید. کتاب او را بخوانید. او قادر است همه آنچه را که برای تحملش تلاش کردیم، ببیند. همانطور که در قرآن آمده “هر کس بر خدا توکل کند او براى وى کاقیست“. (بد نیست اپیزود پنجم پادکست ما با نام لاهوت را با موضوع توکل کردن یعنی چه؟ را گوش دهید).
دلایل زیادی وجود دارد که خداوند آزمایشات الهی را در زندگی ما مجاز میداند. آنچه از آن میتوان اطمینان داشت این است که او خدای خوب و مهربانی است. هیچ چیز اتفاق نمیافتد بدون اینکه او از آن آگاه باشد. اهداف او به سود ما و به لطف و عظمت او است و ما میتوانیم کاملاً به او اعتماد کنیم و از آزمایشات و امتحانهای الهی برای تحقق اهداف او به سود خود استفاده كنیم.
گفتگوی راهب و خدا
متن زیر، بخشی از کتاب خاطرات یک یوگی است که به واقع رخ داده است و ما در مورد سختیهای زندگی و چرایی و لزوم آزمایش الهی در زندگی راهنمایی میکند:
راهب خطاب به خدا: چرا اجازه میدهی چنین مصیبتهایی نظیر جنگها رخ دهد؟
ندای الهی: آفرینش هم نور است هم سایه. اگر چنین نباشد، ایجاد تصاویر ممکن نمیشد. نیک و بد مایا باید به نوبت بر یکدیگر سلطه یابند. اگر شادمانی جهان بیوقفه بود آیا انسان هیچگاه چیز دیگری میخواست؟ بدون رنج، این امکان وجود ندارد که آدمی به خاطر آورد که مامن جاودانش را ترک کرده است. درد وسیلهای برای این یادآوری است. راه گریز از آن نیز معرفت است.
- منبع: thepraywarrior به همراه اصلاح و تکمیل توسط حیات صلح
- لطفا با نظرات و سوالاتتان در بخش نظرات، همراه ما باشید.
- با اشتراک گذاری این مطلب در گسترش صلح درون سهیم باشید.