0

چگونه به خدا ایمان بیاوریم؟ کاوشی در مسیر ایمان به خدا در زندگی

ایمان به خدا

همانطور که در بسیاری از دیدگاه‌های مذهبی و عرفانی درباره خدا بیان شده، برقراری رابطه با خدا، طلب و کاوشی‌ست که هر فرد، خود باید انجام داده و در پی آن باشد. این جستجوی شخصی لزوماً به معنای گرایش به یکی از ادیان ابراهیمی یا هر دین و مذهب و مکتب مشخص دیگری نیست. ایمان به خدا به معنای باور داشتن (باور و ایمان قلبی) به نیرویی برتر و ملکوتی است؛ نیرویی که بر همه چیز سیطره دارد و خالق است و به همین دلیل، در این مقاله سه گام در مسیر جستجویتان برای شکل‌گیری ایمان به خدا و اعتقاد به او را بیان‌ می‌کنیم.

  • تاریخ انتشار مقاله: ۱۱ شهریور ۹۹
  • تاریخ ویرایش اول: ۲۷ خرداد ۴۰۲

شکل‌گیری ایمان به خدا

نتایج فیزیکی را از اعتقاد جدا کنیم.

به شناخت خدا نه از راه وقایع قابل سنجش و مقیاس‌پذیر مادی، بلکه از طریق حضور ناملموس او در کارهایی که ‌می‌کنیم، بیندیشیم. خدا، جوهری است که به شکل حسی و شهودی تجربه‌ می‌شود، چیزی همانند تجربه عشق، هوا، جاذبه و … که ملموس نیستند اما وجود دارند.

  • شناخت خدا بیشتر از آنکه به اشیا وابسته باشد، با قلب و باورهای درونی ما سر و کار دارد؛ اعتقادی که به خدا از طریق باور به قدرت برتر از خود پیدا می‌کنیم به طور اتفاقی در وجود ما رخ نداده است. یک صبح پس از بیدار شدن ناگهان به این نتیجه نرسیدیم که “امروز ‌می‌خواهم به خدا ایمان بیاورم”. اتفاقی برایمان رخ داده تا به او ایمان پیدا کنیم و در طلبش باشیم؛ اتفاقی که معمولاً به تدریج و بر اثر تجربیات زندگی در وجود ما شکل می‌گیرد. اگر با این دیدگاه به ” ایمان به خدا ” فکر کنیم خواهیم دید اعتقاد به خدا، تامل درباره تاثیری است که خدا بر روی ما و سایرین دارد.
  • متوجه خواهیم شد ایمان نه با مفاهیم مادی بلکه با رشد فردی ایمان معنوی معنی می‌شود؛ چرا که خداوند هستی دارای حیات و فاقد کالبدی در حال انحطاط است. خدا را‌ می‌توان با چیزهای غیر ملموس همچون تصدیق حضورش، باور به صفاتش و یا حتی اتفاقات زندگی خود نشان داد.
  • به چیزهایی که باور داریم فکر کنیم. شاید معتقد باشیم لیونل مسی بهترین بازیکن فوتبال جهان است، اما این اعتقاد بر چه اساس است؟ نظر کارشناسان، آمارها، علاقه ما به کاریزمای او، علاقه به تیمی که در آن بازی می‌کند یا …؟ قطعاً صرف نظر از دلایل بیرونی این باور (مثل آمارها و …) درک ما از آن باور بر اساس چیزی درونمان، مختص به خود و غیر قابل سنجش است. چیزی درونمان ما را به سمت باور به استعداد و مهارت این بازیکن سوق می‌دهد و از آن دفاع می‌کند؛ اعتقاد به خدا هم همینطور است، در ذات ما و در وجود ما دلایلی برای ایمان و باور به او وجود دارد که هر فرد، باید خود، آنها را در درون خود پیدا کند.

روشهای ایمان به خدا

اعتماد را جایگزین اثبات کنیم.

ایمان به خدا شامل انتخاب کردن است. این بدین معنا است که آگاهانه تصمیم بگیریم بدون داشتن یقین کامل، به خدا اعتماد کنیم.

  • احتمالاً هر روز تصمیماتی می‌گیریم که از ایمان ما به رویدادها، تجربیات و افراد نشات گرفته شده است. مثلا وقتی با تکیه بر تجربه قبلی خود، تحقیق یا نظرات اطرافیانمان رستورانی را برای سفارش غذا انتخاب می کنیم، به معنی باور داشتن به کیفیت، سلامت، بهداشت، قیمت و طعم غذای آن رستوران است. اما آیا به واقع می‌دانیم در پشت پرده رستوران چه می‌گذرد؟ آیا شاهد هستیم مواد اولیه سالم و تازه با رعایت اصول بهداشتی در غذای ما استفاده می‌شود؟ این عدم یقین کامل، همان انتخاب آگاهانه برای ایمان داشتن به کیفیت و سلامت غذای آن رستوران می‌باشد. پس به جای آنکه دنبال مدرک و اثبات کیفیت و سلامت غذا باشیم، اعتماد می‌کنیم. اگر به یک رستوران، این چنین اعتماد می‌کنیم، چرا به پروردگار خود اعتماد نمی‌کنیم؟!
  • دیدن همواره منجر به اعتقاد نمی‌شود. هنوز مواردی وجود دارد که علم قادر به توجیه آنها نیست ولی مردم همچنان آنها را باور دارند. به عنوان مثال، فضانوردان نمی‌توانند درون و ماهیت دقیق بیرونی سیاه‌چاله‌ها را در فضا مشاهده کنند زیرا تجهیزات و نوری را که برای مشاهده آنها لازم داریم، جذب خود ‌می‌کنند. اما با مشاهده رفتار جسم و مدارهای ستارگان حول سیاه‌چاله، پیش‌بینی ‌می‌کنیم سیاه‌چاله وجود دارد و در نتیجه به وجود آن اعتقاد پیدا می‌کنیم. خدا کمیتی قابل مشاهده نیست ولی صفاتی شناختنی و اثراتی قابل مشاهده در زندگی فردی و جمعی ما دارد که افراد را جذب خود می‌سازد و می‌توان به واسطه یکایک این نشانه‌ها، وجودش را باور کرد و به آن ایمان آورد.
  • زمانی را به یاد آوریم که یکی از اعضای خانواده بیمار بود و در نهایت حالش بهتر شد. آیا برای سلامتی‌اش دعا کردیم یا چشم انتظار معجزه‌ای برای بهبود یافتن وی بودیم؟ شاید این رخداد همانند ستاره در حال چرخش حول سیاه‌چاله باشد و خداوند همانند جاذبه‌ای که کشش خود را بر همه کس و همه چیز وارد ‌می‌کند.

از کنترل همه چیز دست برداریم.

در میان تمام ادیانی که بر محوریت ایمان به خدا استوارند، این باوری ثابت است که “خدا خالق همه چیز است”. زیرا خدا خالق است و تنها او کنترل کامل هستی را در اختیار دارد.

  • چشم‌پوشی از کنترل جنبه‌های خاصی از زندگی‌مان به معنای بی‌قدرت بودن یا بی‌تاثیر شدن ما نیست. تصور نکنیم خدا همانند هنرمند خیمه‌شب‌بازی است که ریسمان‌هایمان را‌ می‌کشد بلکه خدا همانند والدین، ما را ایمن و سلامت نگه ‌می‌دارد. گرچه ما باید مسیر زندگی‌مان را انتخاب و برای آن تلاش کنیم ولی شاید زندگی طبق خواسته یا برنامه‌مان پیش نرود. در چنین اوقاتی مهم است بخاطر داشته باشیم که خدا برای کمک به ما آنجا است و باید نتیجه هر عملی را به او واگذار کرد.
  • دانستن اینکه ما تحت کنترل نیستیم به ما قدرت می‌بخشد. خداوند از اراده به عنوان یکی از صفات برتر انسان نام برده لذا نمی‌توان انسان دارای اراده را مخلوقی منفعل در مسیر تقدیر در نظر دانست. زمانی که پذیرفتیم قادر به کنترل همه چیز نیستیم (و نباید برای کنترل کردن همه چیز تلاش کنیم) یاد‌ می‌گیریم تا چیزهایی را در خود و زندگی بپذیریم که ‌می‌توانیم کنترل کنیم و این چیزها، همان مواد لازم برای کمال و صلح درون ماست.
  • این دعا را در نظر بگیریم: “خدایا به من آرامشی عطا کن تا چیزهایی را بپذیرم که قادر به تغییرشان نیستم، شجاعت تغییر چیزهایی را عطا کن که ‌می‌توانم تغییر دهم و خرد دانستن تفاوت این دو را به من عطا کن“. چیزهای بسیاری وجود دارد که ‌می‌توانیم در زندگی تغییر دهیم ولی چیزهایی بی‌شماری هم است که نمی‌توانیم تغییر دهیم. باور داشته باشیم قدرت‌ برتری وجود دارد که مسیر کلی زندگی‌مان را شکل می‌دهد، رویدادها را نظم می‌دهد و زمان‌بندی وقوع هر رویداد را کنترل می‌کند اما حرکت در این مسیر و چگونگی حرکت در این مسیر با خودمان است. این نقطه شروعی عالی برای تبلور ایمان به خدا است.

کسب معرفت درباره خدا

کسب معرفت درباره خدا

در فضای معنوی قرار بگیریم.

سعی کنیم بنا به صلاحدید خود، در اماکان مذهبی یا معنوی حضور پیدا کرده و یا سخنرانی روحانیون، فعالان دینی و مربیان معنوی را گوش دهیم و یا حتی در این زمینه مطالعه کنیم. همانطور که بیان شد ایمان به خدا امری درونی، تدریجی و تجربی است و بخشی از این فرایند در تجربه‌های معنوی ما میسر می‌شود.

این تجربه‌ها می‌تواند ذهن شکاک و پرسش‌گر ما را نیز ارضا کرده و جنبه تحقیق و منطق اعتقادی ما را پوشش دهد.

با افرادی که به خدا ایمان دارند، صحبت کنیم.

شاید فردی را بشناسیم که رابطه محکمی با خدا دارد. با او درباره علت و نحوه ایمان قوی‌اش صحبت کنیم.

سوال بپرسیم: “چرا به خدا ایمان داری؟”،”چه چیزی باعث شد مطمئن شوی خدا وجود دارد؟” “چرا باید به خدا ایمان داشت؟”

این‌ها پرسش‌هایی هستند که ممکن است دوستی درباره‌شان اطلاعات و بینش خوبی داشته باشد و سر نخی برای کاوش ایمان به خدا و شکل‌گیری اعتقاد به او در وجود ما فراهم کرد.

بخاطر داشته باشیم پرسشگری ما باید جنبه کنجکاوانه داشته باشد و از پیش‌داوری، قضاوت یا تهاجمی بودن خودداری کنیم.

دعا کنیم و در همه اعمال و گفتارمان، خدا را تصدیق کنیم.

مذاهب زیادی معتقد هستند که رابطه خوب با خدا از طریق دعای مستمر با خدا شروع ‌می‌شود. برای ما انسانهای معمولی، خدا شفاهاً به دعاهایمان پاسخ نمی‌دهد ولی نشانه‌هایی وجود دارد که می‌توان در دل از شنیده شدن دعاهایمان مطمئن شویم.

  • بخشی از اثرات و نشانه‌های ایمان به خدا، باور داشتن به حضوری همیشگی او در هستی و در زندگی ماست. وقتی می‌دانیم هست، وقتی به صفات نیکش باور داریم یعنی باید مطمئن باشیم که او می‌شنود و بهترین نتیجه دعا و مناجات با خدا را در زمان مقرر به ما هدیه خواهد کرد. این همان اعتماد داشتن قلبی به خدایی خداست.
  • وقتی به برتر بودن قدرت خدا معتقد باشیم طبیعی است که برای حل گرفتاری‌هایی که خود از عهده‌شان بر نمی‌آییم به او پناه ببریم. دعا برای رفع نیازها و گرفتاری‌ها بخشی از ایمان ما به اوست. اما نباید فراموش کنیم که دعا باید موازی با تلاش‌های ما انجام شود. همچنین دعا وسیله‌ای صرف برای تحقق آرزوها و درخواست‌های خاص ما نیست. در واقع ما باید باور داشته باشیم که اولاً خدا از قبل، نیاز و مشکل ما را می‌داند، دوماً از او بخواهیم ما را در مواجه با آن مشکل یاری و قوت قلب داده و سوماً هر طور و هر زمان که صلاح دانست در رفع آن و یا گذر از آن به ما کمک کند.
  • شاید تصمیم سختی پیش رویمان داشته باشیم: کسب و کاری را شروع کنیم یا ادامه تحصیل بدهیم؟ برای کسب راهنمایی به درگاه خدا دعا کنیم. این راهنمایی گاهی بسیار نامحسوس و در درون فکر و قلب ما رخ می‌دهد و گاهی نشانه‌ای از بیرون. اما حتی اگر نشانه‌ای ندیدیم یا ندانیم نشانه‌ها را درست دریافت کردیم یا نه، باید توکل و اعتماد کنیم و از او بخواهیم در این مسیر همراه ما باشد. سپس نتیجه تصمیم و تلاشهایمان را به خودش واگذار کنیم. شرایط و انتخاب‌های سخت در زندگی با نحوه برنامه‌ریزی‌ و تصمیم‌های ما به پایان نمی‌رسد، این شرایط را به عنوان فرصتی برای دعا کردن، تلقی کنیم.

خدا به شیوه‌های مختلف به دعا پاسخ می‌دهد.

اگر درخواست ما اجابت نشد، مشکل ما حل نشد، نشانه‌ای دریافت نکردیم و … نباید بیاندیشیم که خدا به دعای ما توجهی نکرده است. این اوقات، اصلی‌ترین لحظات برای اثبات ایمان به خداست، اثبات به خود و خدا که می‌دانیم هست، می‌دانیم ما را زیر چتر ملکوتی خود پناه داده و باز هم اعتماد می‌کنیم به حکمتش و صرف نظر از رخدادهای زندگی، به زندگی و ایمان خود ادامه می‌دهیم چرا که می‌دانیم خدا به دعاهای ما به شکلی و در زمانی پاسخ‌ می‌دهد که ممکن است هیچگاه در تصورمان هم نگنجد.

کتب آسمانی بر این واقعیت تاکید دارند که خدا به شکل‌های اسرارآمیزی عمل ‌می‌کند. فکر کنیم خدا همانند آموزگاری است که به ما کمک‌ می‌کند که نه تنها با دادن پاسخ‌ها بلکه با کمک به ما برای پیدا کردن پاسخ‌ها، درس‌های مهم زندگی را بیاموزیم.

به دوران مدرسه فکر کنیم و از خودمان بپرسیم “آیا معلمانم پاسخ‌ها را به من می‌گفتند یا به من یاد‌ می‌دادند چگونه مسئله را بفهمم و آنها را حل کنم؟” به رخدادها و وقایع زندگی‌مان بیشتر به عنوان “درس” تا “پاسخ” بنگرید (همان ضرب‌المثل یاد دادن ماهیگیری به جای دادن ماهی).

در جامعه فعال باشیم.

فعالیتهای خیریه در راه خدا

فعالیت داوطلبانه داشته باشیم.

سعی کنیم به افراد کم بضاعت‌تر از خودمان با دادن غذا یا مایحتاج زندگی کمک کنیم. حتی اگر بضاعت کمک مادی نداریم با کمک‌های فکری، معنوی، احساسی، فیزیکی و … نیز می توان به این مهم دست پیدا کرد.

  • اعتقاد به نیروی برتر به معنای تغییر دادن تمرکز از روی خودمان به دیگران است. کمک به دیگران، فرصتی عالی است تا از دیدگاه دیگری به زندگی‌مان نگاه کنیم. تعامل با افرادی که کم‌بضاعت هستند به ما کمک ‌می‌کند تا قدر چیزهایی را که در زندگی به ما عطا شده بدانیم.
  • مایحتاج اولیه همانند سرپناه، غذا، خواب راحت، پوشاک و… از جمله نعمت‌هایی که برخی مردم از آن برخوردار نیستند. این‌ها همان چیزهایی هستند که ‌می‌توانیم بخاطرشان از خدا تشکر کنیم چرا که به ما کمک می‌کند تا باور کنیم خدا مواظب ما است.
  • سپاسگزار باشیم. توجه کنیم چگونه مردمی که اندوخته خاصی ندارند، هنوز برای زندگی بهتر و پیشرفت تقلا می‌کنند. تونی مندز مردی که بدون دست بدنیا آمد برای پاپ ژان پل دوم با استفاده از پاهایش گیتار نواخت. سپاسگزار بودن بخاطر چیزهایی که داریم، توجه را از همه چیزهایی که در زندگی نداریم، تغییر‌ می‌دهد. بر نکات مثبت تمرکز کنیم، خوش‌بین بودن، مقدمه‌ای برای باور به چیزی بزرگتر از خودمان است.

کردار نیک داشته باشیم.

سعی کنیم اعمال خیرخواهانه‌مان را به زندگی روزمره بسط دهیم. داوطلب شدن شکلی متواضعانه و سخاوتمندانه است ولی چیزهای کوچک را ندیده نگیریم.

کمک به نیازمندان

برای پیدا کردن خدا، عشق و توجه نشان دهیم.

می‌توانیم با خدا متحد شویم تا همانند دست‌ها و پاها و زبان او در این جهان عمل کنیم. باز نگاه داشتن درب زندگی برای فردی دیگر ‌می‌تواند آن روز فرد را روشن سازد.

کارهای کوچکی مانند لبخند زدن، دادن صندلی‌مان به فرد مسن در وسایل نقلیه عمومی یا تنها گفتن “متشکرم”‌ می‌تواند ما را به خدا نزدیکتر سازد. تاثیری که کردار خوب‌ می‌تواند بر احساس و این باور ما داشته باشد که چگونه قدرتی برتر از طریق ما بر زندگی دیگران تاثیر ‌می‌گذارد را دست کم نگیریم.

  • اوقاتی را بیاد آورید که فردی حتی یک غریبه، کار خوبی برایمان انجام داد. شاید موبایلمان افتاده و فردی آن را برداشته و صدایمان زده تا آن را به ما بازگرداند. آیا درباره کار آن فرد تامل و تفکر کرده‌ایم؟ شاید آن فرد، پاسخی به ساده‌ترین دعایمان باشد: “خدایا لطفا به من کمک کن امروز را به خیر تمام کنم”
  • شاید به کسی کمک کرده‌ایم و به ما این را گفته: “خدا به تو برکت دهد”. بگذاریم این کلمات در زندگی‌مان نازل شوند. عمیقاً آن کلمات و انرژی‌شان را درک کنیم. چه ‌می‌شود اگر یک کردار خوب، واقعاً کاری توسط خدا باشد که به ما می‌گوید ما را می‌بیند، می‌شنود و به ما امکان ‌می‌دهد در نیات و اهدافمان، عشق خدا را بیان کنیم؟

  • منبع: wikihow به همراه اصلاح و تکمیل توسط حیات صلح
  • لطفا با نظرات و سوالاتتان در بخش نظرات، همراه ما باشید
  • با اشتراک‌گذاری این مطلب در گسترش صلح درون سهیم باشید.

 

دیدگاه کاربران
  • m 15 مه 2021

    بسیار سپاسگزارم از شما برای این مطالب فوق العاده عالی. موفق باشید

    • آواتار
      نرگس 19 جولای 2022

      🙏

  • آواتار
    نرگس 19 جولای 2022

    سلام خسته نباشید میخواستم بپرسم که ایمان به خدا نداری ترس تو وجودت میاد؟من کسی رو که دوست دارم ترس از دست دادنش رو دارم این یعنی ایمان وباور من به خدا کم هستش؟

    • حیات صلح 20 جولای 2022

      هرگونه ترسی به خاطر ضعف ایمان هست (ترس متضاد با عشق هست) که ممکنه دلایل روانشناسی (مثلا فقدانهای کودکی) یا ارتباطی با زندگی های قبلی شما (مثلا از دست دادن معشوق در زندگی های قبلی) داشته باشه. یا حتی عدم اعتماد به نفس هم میتونه باعث این ترس بشه (اینکه فکر کنید برای معشوق، کم هستید یا ممکنه جذب افراد زیباتر و … بشه).
      وقتی ترس، اضطراب و … داشته باشیم، یعنی نیروی غالب در وجود ما عشق نیست، ایمان قلبی به خدا، میتونه هر نوع ترس و نگرانی رو از ما دور کنه و ما رو در حالت تسلیم و پذیرش قرار بده. این یعنی با ایمان به خدا، به این نتیجه نمیرسیم که هیچ وقت معشوقمون رو از دست نمیدیم بلکه باور قلبی داریم اگر رابطه ما خیر و صلاحی داشته باشه، معشوق رو در کنارمون خواهیم داشت (خدا، حافظ رابطه ما و تقویت کننده این عشق خواهد بود) و اگر به هر دلیلی معشوق رو از دست بدیم، باز خیر و صلاحی در کار بوده. چون هر آدمی که وارد زندگی ما میشه، بخشی از نقشه کائنات برای مسیر یادگیری و کمال ماست…

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *