09128593599
0

چطور با خود صادق باشیم، راست بگوییم و از دروغگویی خودداری کنیم؟

صادق بودن با خود

در مقاله قبلی با عنوان رسیدن به نیروانا بیان کردیم یکی از پیش شرطهای کمال معنوی در بخش اخلاق‌مداری، گفتار درست و صداقت است. صداقت و راستگویی با خود و دیگران از اصول پاکسازی روح و زندگی معنوی است.

دروغ‌گویی و عدم صداقت فقط در کلام نیست، بلکه ما می‌توانیم با رفتارمان هم اطلاعاتی نادرست به مخاطبمان ارائه دهیم. مثلا وقتی فردی کاری را اشتباه انجام داده یا در حال آسیب زدن به خود است اگر به او در مورد اشتباه و نتایج اشتباهش حرفی نزنیم، گویی که از آن نتایج اطلاعی نداریم نیز نوعی عدم صداقت محسوب می‌شود (چرا که در درون خود حقیقت را می‌دانیم اما در بیرون، آن حقیقت را ابراز نکرده یا به شکلی متناقض نشان می‌دهیم).

اما متاسفانه دروغگویی به امری روزمره و عادی برای ما تبدیل شده و حتی در مواقعی که با دروغ، هیچ منفعت مادی و معنوی نصیبمان نمی‌شود هم بنا به عادت، به عدم راستگویی می‌پردازیم.

در کتاب خاطرات یک یوگی بیان شده که هر کس اگر جز حقیقت کلامی بر زبان نیاورد، هر بیان او به واقعیت منجر خواهد شد. وقتی با راستگویی می‌توانیم همسو با انرژی‌های درونی و بیرونی هستی‌بخش زندگی کنیم، باید بتوانیم این عادت مخرب و غیر اخلاقی را کنار بگذاریم. در این مقاله می‌خواهیم با بیان و راهکارهایی ساده، نحوه ترک دروغ گفتن و راستگویی و صادق بودن با خود را با هم مرور کنیم.

  • تاریخ انتشار مقاله: ۲۰ شهریور ۹۹
  • تاریخ اولین ویرایش: ۱۶ تیر ۴۰۲
در این مقاله می خوانید: بستن فهرست

هیچکس از دروغ خوشش نمی‌­آید.

جهانی را تصور کنیم که هیچکس در آن دروغ نمی‌گوید. تمام دولتمردان حقیقت را می‌گویند، در روابط، دروغی در کار نیست. نتیجه چنین رفتاری، اعتماد کامل به یکدیگر، کاهش خشونتها و جرائم، آرامش و صلح در درون و جهان و … خواهد بود؛ اما با وجود چنین رویای دلنشینی و علم به اینکه دوست نداریم کسی به ما دروغ بگوید، اما خود به دروغگویی مشغولیم…

متاسفانه صادق نبودن با دیگران و حتی خودمان بسیاری از اوقات راحت‌تر از گفتن حقیقت است؛ گرچه می‌دانیم نباید این‌گونه باشد. اگر یاد بگیریم که صادق باشیم و نیاز به دروغ را در خودمان رفع کنیم می‌­توانیم وجدان خود را راحت کرده و روابط درونی و بیرونی بهتری داشته باشیم.

تغییر دادن دیدگاه و جهت‌دهی خود به سمت سیاست صداقت به ما کمک می‌­کند تا نیاز به دروغ گفتن را در خود از بین ببریم و گفتن حقیقت را در خودمان جذاب کنیم. برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد نحوه صادق بودن به ادامه متن مراجعه نمایید.

صادق بودن با دیگران

ببینیم که چرا و به چه کسی دروغ می‌گوییم.

چرایی دروغگویی و صداقت

همه ما به دلایل مختلف به خودمان و افراد دیگر دروغ گفته‌ایم؛ اما اجرای یک تلاش مسمر برای صادق بودن قطعاً سخت خواهد بود مگر اینکه در ابتدا تلاش کنیم تا به چرایی دروغ گفتن و تمایلمان به عدم راستگویی پی ببریم.

  • برای بهتر جلوه دادن خود دروغ می‌گوییم.

دروغ گفتن ما ممکن است شامل اغراق و آب و تاب دادن به داستان‌هایی باشد که ما برای دیگران یا حتی خودمان تعریف می‌کنیم تا نسبت به کاستی‌های خودمان احساس بهتری داشته باشیم.

وقتی نسبت به چیزی احساس رضایت نداریم، خیلی راحت‌تر است که آن را با دروغ پر کنیم تا اینکه حقیقت آن را ابراز کنیم. در این مواقع، واقعیت را به گونه‌ای تحریف می‌کنیم که داستانی جذابتر بر محوریت نقش سازنده و مهم ما ایجاد شود.

  • ما به اطرافیانی که فکر می‌کنیم از ما بهتر هستند دروغ می‌گوییم.

زیرا ما می‌خواهیم آنها به همان اندازه که ما به آنها احترام می‌گذاریم به ما احترام بگذارند اما صادق نبودن، بی‌حرمتی به خود و دیگران محسوب می‌شود. ما باید به توانایی افراد و مخصوصا خودمان اعتبار بیشتری بدهیم تا آنها با خود واقعی در سطح عمیق‌تری همدلی و پذیرش داشته باشند و ما را درک کند.

  • دروغ­هایی که برای پرهیز از خجالت‌زدگی گفته می‌شود.

ممکن است برای پوشش دادن رفتارهای ناشایست، تخلفات و یا هر فعالیتی که ما به آن افتخار نمی‌کنیم، دروغ بگوییم. اگر مادر ما یک بسته سیگار در اتاقمان پیدا کرد، ممکن است دروغ بگوییم که آنها برای دوست ما هستند که تنبیه نشویم.

ما باید آنچنان رشد کنیم که اولا کارهایی که می‌دانیم درست نیست یا به آن افتخار نمی‌کنیم را کنار بگذاریم دوما اگر در شرایطی مشابه مثال قبل قرار گرفتیم، شهامت پذیرش مسئولیت اعمالمان را داشته باشیم.

  • به شخصیت‌های مافوق دروغ می‌گوییم.

به مدیران مافوق، مسئولان دولتی و … دروغ می‌گوییم تا از مجازات و جریمه‌های پیش رویمان فرار کنیم (یا کارمان را انجام دهند). وقتی ما کاری انجام می‌دهیم و درباره آن احساس گناه می‌کنیم دروغ می‌گوییم تا آن گناه را از بین ببریم و از تنبیه جلوگیری کنیم و به این صورت برمی‌گردیم به همان رفتار بدی که به خاطر آن مجبور به دروغ گفتن شدیم. این یک چرخه معیوب است.

رفتارهایی که باعث حس گناهمان می‌شود را پیش‌بینی کنیم.

پیش بینی رفتار برای صداقت

برای شکستن زنجیره خجالت و دروغ، باید یاد بگیریم که چیزهایی را که احتمالاً در آینده نسبت به آنها احساس گناه می‌کنیم، پیش‌بینی کرده و از ارتکاب به آنها جلوگیری کنیم.

وقتی دروغ می‌گوییم، در واقع می‌خواهیم حقایقی را پنهان کنیم که دروغ گفتن در مورد آن راحت‌تر است. ما همچنین می‌توانیم با حقیقت کنار بیاییم یا از رفتارهایی که باعث خجالت ما می‌شود پرهیز کنیم.

اگر سیگار می‌کشیم، وقتی همه این واقعیت را بدانند دیگر نیاز به دروغ گفتن نخواهیم داشت. اگر رفتاری غیر قابل قبول است، پس بهتر است از آن اجتناب کنیم. اگر همسرمان بفهمد که در محیط کار با همکارمان رابطه نامشروع داشتیم بسیار تحقیرآمیز است، اما وقتی ما این کار را نکنیم نیازی به دروغ گفتن درباره آن نیز نخواهیم داشت.

در واقع با ترک سیگار یا روابط نامشروع، خود را از قید دو رفتار مخرب رها کردیم، یکی خود آن فعل و دیگری دروغ گفتنهای مستمر برای انکار آن فعل. پس می‌توان نتیجه گرفت ما از دروغ به عنوان سپر دفاعی رفتارهای ناسالم خود استفاده می‌کنیم؛ می‌دانیم می‌توانیم سیگار بکشیم چون می‌توانیم از دروغگویی برای انکار سیگار کشیدن استفاده کنیم.

خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم.

عدم مقایسه خود با دیگران برای صداقت

بعضی اوقات دروغ می‌گوییم تا خودمان را بزرگتر و بهتر از چیزی که هستیم نشان دهیم. از آنجایی که ما همواره در حال رقابت و مقایسه کردن خودمان با دیگرانیم، هر ناکفایتی با یک دروغ سریع و خلاقانه قابل پوشش است.

اگر این احساس رقابت با دیگران را متوقف کنیم و ارزشی که سزاوار آن هستیم به خودمان بدهیم، دگر نیازی نمی‌بینیم که خودمان را با دروغ بالا ببریم چون باید باور داشته باشیم که ما به عنوان اشرف مخلوقات خدا، در هر لحظه در اوج عظمت و شان انسانی هستیم (پیشنهاد می‌کنیم ویدئوهای انگیزشی و الهام بخش پذیرش خود و قدرت خویش را مشاهده کنید).

  • چیزهایی که فکر می‌کنیم دیگران می‌خواهند از ما بشنوند را فراموش کنیم. مطابق خواست آنان رفتار و گفتار خود را تغییر نداده، از خودمان بازی در نیاوریم و حقایق را دستکاری نکنیم. از صمیم قلب صحبت کنیم و حقیقت را بگوییم بدون حتی کوچکترین نگرانی در مورد اینکه آیا گفتن حقیقت وجهه ما را “بد” می‌کند یا خیر. حتی اگر حقیقت ناخوشایند باشد، افراد به صداقت احترام می­ گذارند (از پیامبر چنین نقل شده: با تقواترين مردم كسى است كه حق را بگويد، چه به سودش باشد چه به زيانش.)
  • اجازه دهیم صداقت ما مردم را تحت تأثیر قرار دهد، نه اغراق ما. بیشتر موارد عدم صداقت برای این اتفاق می‌افتد که می‌خواهیم هم‌سن و سالان خود را با داستان‌های مفصلی تحت تاثیر قرار دهیم که باعث سرگرمی همه افراد دیگر در جمع خواهد شد. اگر نمی‌توانیم در بحث سفرهای خارج از کشور مشارکت کنیم، فقط ساکت باشیم، گوش بدهیم، لذت ببریم و منتظر تغییر موضوع باشیم نه اینکه داستانی در مورد سفرهای نداشته خارج از کشور سر هم کنیم.

ما باید تلاش کنیم خود را بپذیریم، شرایط خود را بپذیریم و با آن کنار بیاییم. سفر به خارج از کشور، تمایل بسیاری از افراد است اما عدم توانایی مالی برای این هدف، کسر شان یا مایه خجالت نیست. برای پذیرش واقعیت خود و آرامش درونی با وجود ناملایمات بیرونی، حتما مقاله صلح درون را مطالعه کنید.

نتیجه را بپذیریم و تصمیم بگیریم با آن روبرو شویم.

پذیرش عواقب کار و دروغ نگفتن برای صداقت

گاهی اوقات بهتر است به جای اینکه داستان‌هایی از دروغ سر هم کنیم، دروغ گفتن را متوقف کرده و در برابر دروغ بایستیم. این رویه به ما آزادی و سلامت روانی می‌دهد. حتی اگر در نهایت پیامدهایی به بار بیاورد عواقب صداقتی خواهد بود که ما سزاوار آن هستیم.

دروغگویی، فرار از واقعیت است. ترس از آنچه اتفاق افتاده یا آنچه ممکن است اتفاق بیافتد. اما هیچ ترسی، بزرگتر از ترس نابودی و تباهی روح متعالی انسان و دور شدن از ذات الهی نیست.

زمانی که ما خدا را در اولویت قرار دهیم به سمت افعال نادرست نمی‌رویم و اصل گفتارمان را بر راستگویی و صداقت می‌گذاریم. اگر هم بدانیم ممکن است راستگویی ما مشکلاتی برایمان ایجاد کند مشکلات و سختی‌هایی که خود می‌توانند آزمایش الهی باشند را به جای دامن زدن به تاریکی درونمان به جان می‌خریم.

کارهایی انجام دهیم که به ما احساس غرور می‌دهد.

افتخار به خود برای صداقت

اگر احساس خوبی در مورد خودمان داشته باشیم نباید دروغ بگوییم. اطرافمان را با افرادی پر کنیم که ما را درک می‌کنند و به ما برای آنچه که هستیم احترام می‌گذارند. کارهایی انجام دهیم که برای ما لذت‌بخش است و احساس غرور و افتخار در مورد خودمان به ما می‌دهد.

  • خوردن نوشیدنی الکلی در شب ممکن است برای چند ساعت احساس خوبی به ما بدهد و برایمان لذتبخش باشد، اما حال بد مغزمان در صبح روز بعد در محل کار باعث می‌شود که احساس خجالت و گناه داشته باشیم چون نمی‌توانیم کارمان را به درستی انجام دهیم. باید از نظر روحی و جسمی مراقب خودمان باشیم. کارهایی انجام ندهیم که باعث خجالت‌زدگی ما شود چرا که مجبور می‌شویم برای توجیه حس و رفتار خود، دروغی از چرایی حال بدمان بیان کنیم.

از قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که مجبوریم به دیگران دروغ بگوییم خودداری کنیم.

دروغ نگفتن و راستگویی

ما باید مراقب باشیم در شرایطی قرار نگیریم که کسی چیزی را در خفا به ما می‌گوید و ما می‌دانیم که باید آن را با دیگران در میان بگذاریم (برای مثال، اطلاعاتی در مورد یک جرم، یک دروغ، یک عمل زیانبار در قبال یک نفر دیگر).

شنیدن چنین اطلاعاتی ما را در شرایط سختی قرار می‌دهد، مخصوصاً وقتی که حقیقت در نهایت آشکار شود و به افرادی که تحت تاثیر قرار گرفتند نشان دهد که ما همه چیز را می‌دانستیم اما به آنها دروغ گفته و مانع افشای حقیقت شده بودیم.

اگر کسی جمله‌ای را این‌گونه شروع می‌کند: “در این مورد به کسی نگویید، باشه؟” آماده باشیم که حتما مخالفت کنیم و این مسئولیت را از دوشمان برداریم: “اگر موضوعی است که می‌خواهی در مورد آن بدانم لطفا به من نگو. من نمی‌خواهم مسئول اسرار کسی باشم جز اسرار خودم.”

باید به اطرافیانمان بفهمانیم که گفتن حقیقت را بر پوشاندن حقیقت ترجیح می‌دهید. وقتی همه بدانند که ما دانسته‌هایمان را با دروغ مخفی نمی‌کنیم ما را در شرایط دروغ‌گویی در مقابل دیگران قرار نمی‌دهند.

وقتی با کسی صحبت می‌کنیم، بین چیزی که او می‌خواهد بشنود با چیزی که ما می‌خواهیم بگوییم تفاوت قائل شویم.

راستگویی و دروغ نگفتن

گاهی اوقات در درون خود احساس شوق می‌کنیم که حرف خود را به گوش دیگران برسانیم. بحث کردن با یک هم اتاقی بی‌ادب، مشاجره با همسر یا معلم، همه می‌توانند لحظاتی را به وجود بیاورد که نیاز به صداقت ما دارد، اما صادق نبودن ممکن است باعث بر هم خوردن روابط و گفتن چیزهایی شود که در واقع منظور ما نبوده است.

مثلا اگر ما به دروغ گفتن عادت داریم، هنگام بحث و مشاجره برای سرزنش و سرکوب طرف مقابل، حرفهایی تند و دردآور اما نادرستی از خود می‌سازیم تا مشاجره را پیروز شویم.

برای جلوگیری از این مورد باید تفاوت چیزی که باید بگوییم چون دیگران باید آن را بشنوند و چیزهایی که ما می‌خواهیم بگوییم چون حال ما را بهتر می‌کند را بفهمیم.

  • اگر نگفتن چیزی باعث زیان فیزیکی یا احساسی به فردی شود یا اگر آن فرد، کاری را انجام می‌دهد که دیگران را به همین ترتیب تحت تأثیر قرار می‌دهد باید حقیقت را در مورد اعمال و نتایجش بداند. هم اتاقی ما باید بداند که سیگار کشیدن او در خانه، ما را در خانه خودمان ناراحت می‌کند نه اینکه طوری رفتار کنیم که گویی مشکلی با این قضیه نداریم.
  • وقتی احتمال دارد که ما حرف‌هایمان را در خشم و عصبانیت بزنیم بهتر است تامل کرده و حرفمان را به صورت دوستانه بیان کنیم. در میانه بحث در مورد یک رابطه ناخوشایند، ممکن است به همسرمان بگوییم “داری اضافه وزن پیدا می‌کنی و دیگر برایم جذاب نیستی”. این ممکن است برای همسرمان از بسیاری جهات مهم و آزاردهنده باشد. با این حال، گفتن جمله “من فکر می‌کنم ما می‌توانیم غذاهای سالمتری مصرف کنیم و از سلامتی بیشتری برخوردار شویم” همین احساس را در زبان چیزی که همسرمان باید بداند، با روشی بسیار مودبانه‌تر بیان می‌کند.

درایت داشتن در زندگی را تمرین کنیم.

راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

همه رفتن سر اصل مطلب را می‌پسندند، اما بعضی اوقات نیاز است کمی غیر مستقیم سراغ اصل مطلب برویم. تأثیر کلمات خود را در نظر گرفته و یاد بگیریم که یک لحن احتمالاً توهین‌آمیز یا ناراحت‌کننده را با لحن دیگر و بهتر بیان کنیم. یاد بگیریم که داوطلبانه از نظرات مناسب استقبال کرده و استفاده کنیم.

  • هنگام به اشتراک گذاشتن حقایق ناراحت‌کننده، از مخاطب “من” استفاده کنیم. هنگامی که نظرات و حقایق خود را با دیگران در میان می‌گذاریم، سعی کنیم صداقت خود را حفظ کنیم. روی بیان نظرات و احساساتتان تمرکز کنیم تا احترام دیگران حفظ شود.
  • سعی کنیم در ابتدای حرفمان، عباراتی مثل “بنابر تجربه من …” یا “شخصاً مشاهده کرده‌ام …” را اضافه کنیم یا آن را با این عبارات تمام کنیم ” … اما این فقط مشاهده/تجربه من است و همیشه ممکن است به این صورت نباشد.”
  • یاد بگیریم وقتی دیگران صحبت می‌کنند بی سر و صدا گوش دهیم حتی اگر با آن مخالف هستیم یا ما را ناراحت می‌کند. اگر وسط حرف نپریم دیگران هم متقابلا همین کار را انجام می‌دهند و این باعث می‌شود صادقانه‌تر و راحت‌تر صحبت کنیم.

با خودمان صادق باشیم.

خودمان را به صورت عینی ارزیابی کنیم.

ارزیابی خود برای راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

مهم است هر از چند گاهی خود را در آینه نگاه کنیم و ببینیم چه حسی نسبت به خودمان داریم. چه جیزی را در خودمان دوست داریم؟ روی چه چیزی در خودمان باید کار کنیم؟

ارزیابی عینی از خودمان می‌تواند باعث جلوگیری از ایجاد موانع روانشناختی پیچیده‌ای شود که ما را مجبور به رفتارها، عقاید و فعالیت­های غیر صادقانه می‌کند.

لیستی از نقاط قوت و ضعف خود را در یک دفترچه یادداشت کنیم، نه برای ارزیابی خصوصیات خاص و بکر، بلکه برای یافتن مواردی برای بهبود و جشن گرفتن برای دستاوردهای خود!

  • نقاط قوت خود را شناسایی کنیم. در چه کاری خوب هستیم؟ چه کارهایی را بهتر اکثر افرادی که می‌شناسیم می‌توانیم انجام دهیم؟ به چه چیزهایی در خودمان افتخار می‌کنیم؟ به چه شکل می‌توانیم بهتر از گذشته عمل کنیم؟
  • نقاط ضعف خود را شناسایی کنیم. چه چیزی باعث خجالت ما در مورد خودمان می‌شود؟ چه کاری را می‌توانستیم بهتر انجام دهیم؟ آیا طی این سال‌ها در مورد خصوصیت خاصی بدتر شده‌ایم؟

با خصوصیاتی که درباره خودمان دوست نداریم مواجه شویم.

راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت داشتن

یک منبع بزرگ از بی‌صداقتی در زندگی ما ناشی از عدم تمایل ما به مواجهه با چیزهایی در مورد خودمان است که از آنها خجالت می‌کشیم یا از آنها بیزاریم. نیاز نیست با آن خصوصیات و ویژگی‌ها بجنگیم یا انکارشان کنیم بلکه فقط باید صادقانه، آنها را در خود بیابیم و با آنها مواجه شویم.

  • شاید ما همیشه این امید را داشتیم که وقتی به سن ۳۰ سالگی رسیدیم اولین کتاب خود را منتشر کنیم؛ هدفی که شاید نسبت به پنج سال پیش از ما دورتر شده است. ما می‌دانیم که باید به تناسب اندام خود برسیم، اما برایمان راحت‌تر است که همان روال قدیمی زندگی خود را ادامه دهیم. شاید رابطه عاطفی ما کمرنگ شده و از آن ناراضی باشیم، اما نمی‌خواهیم تغییر بزرگی در آن ایجاد کنیم.
  • تا می‌توانیم سعی کنیم از توجیه کردن در ذهنمان دوری کنیم. مهم نیست چرا این حقیقت به خصوص ناخوشایند درباره ما چنین است، زیرا ما نمی‌توانیم برای تغییر آن به گذشته برگردیم. اگرچه می‌توانیم رفتارمان را تغییر داده و خودمان را خوشحال کنیم.

وقتی خصوصیات منفی وجود خود را بپذیریم برای خود و دیگران نیازی به دروغ‌گویی برای توجیه ناکامی‌های خود نخواهیم داشت. اگر انگیزه و پشتکار بدنسازی و ورزش را نداریم بهانه‌های نادرست مشغله کاری، پیدا نکردن باشگاه خوب و … را مطرح نکنیم.

برای بهبود وضعیت خود فرصت ایجاد کنیم.

رشد فردی برای راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

سعی کنیم زمینه‌ها و راه‌های خاصی را که ممکن است سبب بهبود فردیمان شود از لیست نقاط قوت و ضعف خود شناسایی کنیم.

  • چه چیزهایی لازم است تا نقاط ضعف ما به نقاط قوت تبدیل شوند؟ چه کردیم که به طور ویژه به آن افتخار می‌کنیم؟ از چه روشی این حقیقت می‌تواند ما را برای بهبود برخی از نقاط ضعف‌مان آگاه کند؟
  • چه چیزی توانایی ما را برای بهبود خودمان تهدید می‌کند؟ آیا این تهدیدها خارج از درون ما هستند؟ مانند کمبود بودجه لازم برای عضویت در باشگاه بدنسازی و یا موانع درونی؟ مانند عدم تمایل به تحقیق در مورد گزینه‌های کاهش وزن در منزل.

عمل کنیم.

عملگرایی در راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

وقتی می‌خواهیم کاری بکنیم، باید تصمیم خود را جدی بگیریم. دروغ گفتن به خودمان آسان است. پیدا کردن صد دلیل برای انجام ندادن کاری که نمی‌خواهیم انجام دهیم آسان است. به همین دلیل است که اجازه می‌دهیم این اتفاق زیاد بیفتد!

به خودمان سخت بگیریم. وقتی می‌خواهیم یک رابطه را خاتمه دهیم یا شروع کنیم، باید تصمیم بگیریم و این کار را انجام دهیم. همین الان. صبر نکنیم و دلایل زیادی مبنی بر اینکه “زمان مناسب نیست” نیاوریم. وقتی تصمیمی گرفتیم، انجامش دهیم.

مثلا می‌توان بعد از دستیابی به اهداف مورد نظر، خود را تشویق کنیم. برای خود لوازمی هدیه‌طور تهیه کنیم، به سفر برویم و …. بخشی از این کار روی ضمیر ناخودآگاه ما تاثیر گذاشته و به مرور، تمایل به انجام کامل کارها برای رسیدن به حس رضایت درونی و پاداش بیرونی در ما بیشتر می‌شود.

حتما می‌توان از ابزارهایی نظر اپلیکیشن‌های یادآوری در موبایل، کاغذهای چسبان روی یخچال و … استفاده کرد تا مطمئن باشیم موعد زمانی و کار مربوطه را فراموش نمی‌کنیم.

پرهیز از دروغ‌های غیر ضروری

به داستان‌های خود رنگ و لعاب ندهیم.

اغراق نکردن برای راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

یک دروغ کوچک وسوسه‌انگیز و عادی برای پر کردن جزئیات اضافی برای سرگرمی بیشتر یک داستان است؛ مثلا وقتی داستانی از یک سفر جنگل تعریف می‌کنیم پرسه زدن یک خرس در جنگل، هیجان انگیزتر از دیدن یک سنجاب خواهد بود و ممکن است زمینه‌ای برای دلایل و فرصت‌های دروغ بیشتر را باز کنیم. بگذاریم حقیقت باشد و تا حد ممکن صادق باشیم.

با “دروغ‌های سفید”، خودمان را خلاق کنیم.

دروغ سفید برای راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

همه ما تجربه کردیم وقتی کسی چیز بدی می‌پرسد؛ مثلا: “آیا چاق به نظر می‌رسم؟” گاهی اوقات، احساس می‌کنیم باید دروغ بگوییم تا آن شخص احساس بهتری داشته باشد تا با حقیقت ناخوشایند مواجه شود، اما انتخاب بین صداقت و دروغ همیشه انتخاب بین دو گزینه خوب و بد نیست.

  • بر نکات مثبت تأکید کنیم.

تمرکز خود را از چیزهای منفی برداریم. به جای گفتن “نه، فکر نمی‌کنم در آن شلوار خوش‌تیپ باشی” بگو “آنها به اندازه لباس سیاهه خوب نیستن، اون لباس خیلی بهتره. آیا اون رو با لباسی که پارسال در عروسی پسر عموی من پوشیدی امتحان کردی؟”

  • برخی نظرات را برای خود نگه داریم.

شاید درست باشد که ما از یک رستوران یا کافه با طراحی سنتی که دوست صمیمی ما می‌خواهد از آن دیدن کند خوشمان نیاید، اما نیاز نیست در موردش صادق باشیم و نظرمان را در این باره بگوییم.

چیزی که می‌خواهیم این است که یک عصر را با هم بگذرانیم. به جای اینکه بگوییم “من اینجا را دوست ندارم. بیا به جای دیگری برویم”، بگوییم “گرچه اینجا مورد علاقه من نیست، اما من می‌خواهم همان کاری را که تو می‌خواهی انجام دهم. بیا یک شب عالی داشته باشیم.”

  • سوال را منحرف کنیم.

اگر فرزندمان می‌خواهد بفهمد اسب تک شاخ واقعی است یا نه به او بگوییم که نمی‌دانم و او را سرگرم چیز دیگری کنیم. از آنها بپرسیم که چه فکر می‌کنند؟ در مدرسه چه می‌گویند؟ لازم نیست بین یک دروغ صریح و حقیقت کامل، یکی را انتخاب کنیم. دنیای واقعی پیچیده‌تر از آن است.

در صورت نیاز سکوت کنیم.

سکوت کردن برای راستگویی و دروغ نگفتن و صداقت

اگر در موقعیتی پر تنش قرار داریم که در آن گفتن حقیقت ممکن است خوشی و لذت کسی را بر هم بزند نیاز نیست دروغ بگوییم، فقط سکوت کنیم. اگر می‌شود بحث را عوض کنیم. سکوت در شرایط ناخوشایند گاهی شجاعت می‌خواهد.

  • در یک اختلاف‌نظر، لزوماً نظرات بیشتر باعث سهولت در حل مسئله نمی‌شود. برای خاتمه دادن به بحث مجبور نیستیم دروغ سفید بگوییم و همچنین نیازی به ادامه بحث با گفتن حقایق شوکه‌کننده نیست. به جای اینکه مشکل ایجاد کنیم، از اختلافات کوچک دور شویم.

  • منبع: wikihow به همراه اصلاح و تکمیل توسط حیات صلح
  • لطفا با نظرات و سوالاتتان در بخش نظرات، همراه ما باشید.
  • با اشتراک‌گذاری این مطلب در گسترش صلح درون سهیم باشید.
به ندای درون خود گوش دهید...

حیات صلح، واسطه‌ای برای بیدار کردن خدای درون شماست

با عضویت در خبرنامه صلح برای شما مقالات، مدیتیشن‌ها، کتاب‌ها و آموزه‌های معنوی و الهام‌بخش را ارسال می‌کنیم.

دیدگاه کاربران
  • ناشناس ۴ شهریور ۱۴۰۳

    خدا بلند مرتبه بهترین ، مهمترین و بزرگترین دلیل برای صداقت و دروغ نگفتن است ؛ نه تنها دروغ نگفتن بلکه تمام اشتباهات با وجود خدا و باور داشتن به اینکه خدا بهمون نگاه میکنه و هیچکس در این دنیا قوی تر و بزرگ‌تر از خودش نیست ما رو از هر کار اشتباهی منع میکنه.
    قدرت و توانایی خدارو دست کم نگیرید. خداوند بزرگترین و زیباترین هدف برای ادامه دادن و زیبا زندگی کردن برای یک انسان است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *