معرفی کتاب والدن
- ناشر: روزنه
- تعداد صفحه: ۴۴۳
- موضوع: سرگذشتنامه
- نام انگلیسی: Walden
خانه » مربیان و نویسندگان معنوی » سایر مربیان و نویسندگان معنوی » معرفی کتاب والدن
کتاب والدن از جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و البته معنوی مورد بررسیهای مختلفی قرار گرفته است. این کتاب، یکی کتب ارزشمند تاریخ ادبیات بشر محسوب میشود؛ چرا که فارغ از نثر و ماهیت آن، رویهای را در عمل به تصویر کشیده که خلاف جهت زندگی مدرن محسوب میشود.
دیوید ثورو در این کتاب، ۲۶ ماه عزلتنشینی خود در مجاورت دریاچه والدن و در دامن طبیعت را روایت میکند؛ روایتی که در بهبوبه انقلاب صنعتی و گسترش مدرنیزه، بزرگترین نافرمانی مدنی را رقم زد.
نگاه نافذ ثورو به طبیعت، سادهزیستی و بازگشت بشر از اسارت خودخواسته اما ناآگاهانه مدرنیته و ثروتگرایی را میتوان از جنبههای مختلفی بررسی کرد؛ اما آنچه برای ما بیشتر اهمیت دارد، اثبات عملی بودن زندگی در صلح، همسو با حیات طبیعت و به دور از چالش، نزاع و آشوبهای درونی و بیرونی بشر مدرن میباشد.
ثورو در این کتاب به جز روایت تجربههای خود در والدن، عقاید – و به نوعی آموزههای – خود را نیز بیان میکند؛ عقایدی که میتواند سرمنشاء هدایت انسان در مسیر بازگشت از گمگشتگی در اقتصاد ابزارگرا باشد. کلام ثورو در والدن میتواند تلنگری در اشاره به ریشههای درونی ما و در مسیری متفاوت از سبک زندگی تحمیلی از سمت اجتماع و اقتصاد را بیان کند.
عمل کردن به آنچه در باور ما رخنه کرده، تن دادن به رویایی که برای همه خیر میپنداریم و فلسفهای که در عمل، امتحان خود را پس میدهد، تنها بخش اندکی از ماحصل مطالعه این کتاب خواهد بود. آنچه ثورو در والدن از اخلاق و بیداری معنوی با ادبیات خود ترسیم میکند، در جامعه غربی بیش از پیش مورد نیاز بوده و هست.
کتاب والدن را نه به مثابه یک کتاب معنوی و عرفانی، بلکه باید با دیدگاه اجتماعی و فلسفی ورق زد. بخشهایی از این کتاب که مستقیماً عقاید نویسنده را مطرح و آسیبشناسی زندگی مدرن را بیان میکند، یا بخشهایی که با جزئیات کامل، نحوه زندگی ساده در طبیعت را ترسیم میکند، ممکن است خوانش و درک آن برای عمده خوانندگان نامطلوب باشد اما والدن کتابی نیست که از لیست مطالعه ما خارج شود؛ مخصوصاً برای کسانی که رویای آرمانشهر در جهان امروز را در سر دارند…
– درسی که ثورو به ما آموخت را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: «ساده کنید». این یعنی شرایط بیرونی زندگی را ساده کنید، نیازها و جاه طلبیهایتان را ساده کنید و شاد شدن از لذتهای سادهای را که جهان طبیعت میتواند در اختیارتان قرار دهد بیاموزید.
– بیهوده است که رویای طبیعت بکری دوردستتر از خویشتن را در سر بپرورانیم.
– احنرام به قانون، اگر در تضاد با احترام به حقیقت قرار گیرد، شر است.
– نادیده گرفتن شر، کشندهترین و در واقع تنها سلاح کشندهای است که میتوانی به سوی شر نشانه بروی.
– چقدر شکوهمند بود اگر میشد انسانها را لَختی در فراغت دید، جز کار و کار و کار هیچ نیست.
– هیچچیز حتی جنایت، بیشتر از کسبوکار بیوقفه با شعر، با فلسفه و با خود زندگی مخالفت ندارد.
– کسی اشتباهکارتر از آنی نیست که قسمت اعظم وقتش را صرف تامین معاش کند.
– شاعر نیز باید بدنش را با شعر تامین کند، شما باید با عشق ورزیدن امرر معاش کنید.
– طلوع و غروب هر روزه آفتاب را حقیقتاً دیدن و اینگونه خود را به واقعیتهای هستی پیوند زدن، ما را برای ابد فرزانه نگاه میدارد.
– بشر طبعش آن است که این منابع را تا حد مرگ از جان طبیعت بیرون بکشد. وقتی ما بیشتر از سیبزمینی، فرهنگ و بیشتر از آلو قندی، نور بخواهیم، آنگاه منابع عظیم جهان استخراج میشود و نتیجه، یا همان تولید اصلی، نه برده و نه کارگر، بلکه انسان خواهد بود؛ آنها میوههایی هستند که قهرمانان، قدیسان، شاعران، فلاسفه و منجیان بشریت نام داده میشوند.
– اگر جلیقه و شلوار و کلاه و کفش من مناسب آن هستند که در آنها خدا را بپرستم، پس مناسبند.
— از همان جایی که هستی و همانگونه که هستی شروع کن، بیآنکه به دنبال ارزشمندتر شدن باشی و با انگیزهای قبلی از محبت به سراغ انجام کار خیر برو.
– مطمئن شوید به فقیران چیزی را میدهید که بیشتر نیاز دارند، گرچه آنچیز به جا گذاشتن سرمشقی باشد که آنها خود را در فاصلهای دور از آن بیابند.
– به حامی فقرا بودن اکتفا نکنید، بلکه بکوشید از ارزشهای جهان باشید.
– به راستی چیزی حقیقی و متعالی در ابدیت وجود دارد؛ اما همه این زمانها و مکانها و موقعیتها اینک و اینجا هستند. خداوند خود در لحظه خاضر به اوج تجلی میرسد.
– دولتی بهترین است که تا حد ممکن کمتر حکومت کند. بهترین دولت آن است که اصلاً حکومت نکند.
– زندگی بدون اصول
– والدن
– اقتصاد
– کجا زندگی میکردم و برای چه زندگی میکردم؟
– خواندن
-اصوات
– تنهایی
– میهمانان
– مزرعه لوبیا
– دهکده
– برکهها
– مزرعه بیکر
– قوانین متعالیتر
– همسایگانی از وحوش
– گرم کردن خانه
– ساکنان پیشین و میهمانان زمستانی
– حیوانات زمستانی
– دریاچه در زمستان
– بهار
– نتیجهگیری
– نافرمانی مدنی