09128593599
0
معرفی کناب نیلوفر و گل سرخ

کتاب نیلوفر و گل سرخ

معرفی کتاب

نیلوفر و گل سرخ مجموعه‌ای از نوشته‌های تحقیقی و تحلیلی است که توسط جو مارتین به رشته تحریر درآمده و به همراه چند گفتگو با شخصیت‌های مختلف، دو آیین معنوی تصوف و بودایی را بررسی، تحلیل و مقایسه کرده است. این کتاب در ابعاد و حجمی کوچک، اطلاعات بسیار ارزشمندی از ماهیت هر دو آیین و شباهت‌های آنها را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد؛ شباهت‌هایی که در دل مفاهیم آنها نهفته است.

نیلوفر و گل سرخ برگرفته از تجربه‌ی سال‌ها تحقیق و کندوکاو نویسنده در آئین‌ها و مذاهب شرقی و نیز سفرهای متعدد او به هند، ترکیه، مراکش و بسیاری دیگر از کشورهای مشرق‌زمین است. به باور نویسنده‌ی کتاب «باید از درون و با همراهی و تحت تعلیمات استادان برجسته و معتمد، یک طریقت معنوی یا یک دین کهن را فراگرفت تا بتوان به گوهر ایمان یا حالات معنوی ایشان نزدیک شد».

این کتاب را می‌توان گفت‌وگویی میان دو سنت و آئین کهن شرقی در نظر گرفت؛ گفت‌وگویی که تفاوت‌ها و شباهت‌های بنیادین این سنت‌ها را آشکار می‌کند. نیلوفر و گل سرخ، اسرار دو آیین پررمز و راز از طریقت‌های معنوی و تجربه‌های باطنی بشر است؛ طریقت‌هایی که در طول هزاران سال، بی‌شمار سالک و شیفته را در آغوش گرفته و به طریق سلوک، به سوی آرمان‌شهر رستگاری روانه کرده است. مطالعه چنین کتابی می‌تواند درک بهتری از هر دو آیین را در اختیار مخاطب قرار داده و با کنار هم گذاشتن آنها، راه انتخاب را هموارتر سازد…

چکیده کتاب

– وقتی خمیرمایه یکی باشد، کَک و فیل یکی هستند.

– برای به کار افتادن واقعیت یا بودائیت در درونمان، لازم نیست به کاری بیش از بودن و نفس کشیدن مبادرت ورزیم.

– اگر زبانی هست که به حقیقت سخن می‌گوید، باید گوشی باشد که واضح‌تر بشنود.

– عدم تعلق به خود، ظهور و بروز شفقت را امکان‌پذیر می‌سازد. اما همانگونه که در مورد «خود» چنین است، چیزی برای از دست دادن وجود ندارد چراکه آنچه باقی می‌ماند جاودانه، مستقر، فراتر از رنج و چرخه بزرگ کیهان است که همه‌چیز از جمله خود من را در بر می‌گیرد.

– یکی از کارکردهای اسامی نود و نه گانه، انحراف از استفاده بیش از حد از یک واژه است که ذهن انسان با محدودیت ‌های طبیعی خود غالباً به دقت به تعریف آن می‌پردازد: «خدا» چه به عنوان قاضی، یا پادشاه یا روح یا پدرسالاری ریش‌دار.

– راه منتهی به خدا، از طریق من به خودم منتهی می‌شود.

– بالاترین وقوف – که همه‌چیز با آن آغاز می‌شود – این است که همه‌چیز «یک» است.

– کشتن نفس، راه صوفیانه است. مولانا می‌نویسد: «نفس شهوانی را بکش و جهان را به لحاظ روحی و معنوی زنده گردان».

– حضرت عیسی: «چگونه نخندم حال آنکه به هر سو می‌نگرم محبوبم را می‌بینم».

– اگر ذکر را صرفاً یک عمل یا تکنیک بدانیم، فهم ناقصی از آن داشته‌ایم. ذکر، ایجاد رابطه با واقعیت الاهی است.

– حضور، خودآگاهی هوشیارانه است.

 

 

فهرست

– مقدمه: یک قله و چند مسیر

– فصل یک: رویاهای صادق احمد حلمی

– فصل دو: نی‌نامه

– فصل سه: تنتره‌ی منبع متعال

– فصل چهار: کیمیاگری دوریس لسینگ

– فصل پنج: دعوت به سفر

– فصل شش: در ِ تمام گشوده: مولانا و تصوف امروز

– فصل هفت: خلاء و وجود

– فصل هشت: شهادت دادن و کنش مهرآمیز

خرید و دانلود

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *