
کتاب فرستادگان نور
- ناشر: سخن
- تعداد صفحه: 314
- موضوع: سفرنامه معنوی
- نام انگلیسی: Emissary of light
خانه » مربیان و نویسندگان معنوی » جیمز توئیمن » معرفی کتاب فرستادگان نور
“فرستادگان نور” از آن دست کتابهاییست که برای دریافت پیام آن باید پیشداوریهای منفی از جهان ماوراء را کنار گذاشت و با دل و ذهنی پاک و آماده، صفحاتش را ورق زد.
این کتاب را شاید بتوان مشابه کتاب “معبد سکوت” دانست که در آن، داستان سفرنامهایست از انسانهایی فراانسانی که در عالم دیگری سیر میکنند، ابعاد پنهانی از جهان غیر مادی که از چشم ما پنهان مانده و عظمت نهفته در وجود هر انسان که میتواند معجزهوار زندگی و خدمت کند…
داستان کتاب، تجربه عجیب و باورنکردنی نویسنده در سفر به بوسنی در زمان جنگ و سپس حضور در جمع 12 نفره فرستادگان نور است را به تصویر میکشد. جیمز توئیمن که اتفاقات زندگی دست به دست هم دادند تا در مسیری قدم بردارد تا در نهایت به عنوان “ترابادور صلح” شناخته شود و پرده از اسرار حیات پنهان چند هزار ساله فرستادگان نور بردارد، تمام آنچه را که مشاهده، تجربه و درک کرده را به بشر منتقل میکند تا ما هم در راستای ماموریت موفق و به پایان رسیده فرستادگان نور گام برداریم.
حوادث، شخصیتها و محتوای کتاب برای کسانی که به ذات روحانی انسان باور یا اطمینان ندارند میتواند چون آب روی آتش، تسکیندهنده درون پرمتلاطم باشد.
توئیمن انتخاب شده بود تا با نوشتن و انتشار این کتاب، پایان موفقیتآمیز ماموریت چند قرنی فرستادگان نور را اعلام کند و پرده از ماهیت رسالت آنها و نقششان در سعادت و کمال بشر را بردارد. این افشاگری، به دلیل رسیدن بشر به سطحی از آگاهی و کمال است که دیگر به این فرستادگان نیازی نخواهد بود…
در کتاب میتوانید علاوهبر داستانی جذاب، مهیج و درگیرکننده معنوی، آموزههای زیادی را به صورت صریح و ضمنی به ما ارائه میدهد.
کتاب فرستادگان نور توسط مریم بیات ترجمه شده و در سال 1382 چاپ شد که متاسفانه پس از آن تجدید چاپ نشده است.
-مقدمه
-احضار
-رویا
-اوضاع
-راهنما
-راز
-نفر وسط
-قدرت نور
-راز شفا
-حمله آغاز میشود
-هدیهی عشق
-فرار
-حکایت همچنان باقیست
-فکر میکنم بعضی چیزها را نباید فهمید، فقط باید صبر کرد و دید.
-این مهم است که مردم انتخابی را که برای آنها کردهایم درک کنند تا بتوانند خود به این انتخاب برسند.
-شما هنوز همانی هستید که خداوند از روز اول خلقتان کرده است.
-اگر همانطور که خداوند ما را خلق کرده باقی بمانیم، دیگر گناه، تقصیر، بیماری و مرگ واقعیت نمییابند، بلکه توهماتی هستند ساخته ذهن برای دور شدن از حقیقت.
-اختلاف در دنیا نتیجه اختلاف در درون خودمان است.
-ترس چیزی جز پس زدن خودخواسته عشق نیست. چرا خودخواسته؟ چون ما انتخاب کردهایم که خود را خلاف آنچه واقعا هستیم ببینیم.
-شناخت خودمان به عنوان جسم، محدود کردن چیزی است که نمیتوان محدود کرد.
-در مقام روح این آزادی را داری که هرکاری که بخواهی انجام دهی، که شامل مشاهده خودت به عنوان جسم هم میشود.
-با نگاه کردن به پشت نقابهای نفس که حقیقت را زیر خود پنهان میکند میتوانی شفا یابی.
-کلید رهایی از ترس، تسلیم و توکل است.
-نفس دیوار بزرگی جلو ابراز محبت و شادمانیام کشیده بود. تسلیم آن دیوار را شکاف داده، توکل سوراخش کرده و شُکر متلاشیاش کرده بود.
-هر فردی نقشی دارد، نقشی که خاص خود اوست اما در انتها تمام نقشها یکی هستند. پذیرفتن رستگاری و در نتیجه، دادن رستگاری.
-وقتی یاد بگیری پشت معلولهای دنیا علتهای واقعی را ببینی، آن وقت میتوانی صلحی پایدار ایجاد کنی.