کتاب خدا آنگونه که من میفهمم
- ناشر: نی
- تعداد صفحه: ۱۴۹
- عرفان و تصوف (دین)
- My God
خانه » مربیان و نویسندگان معنوی » گاندی » معرفی کتاب خدا آنگونه که من میفهمم
کتاب «خدا آنگونه که من میفهمم» اثر مهاتما گاندی با نام اصلی “My God” در سال ۱۹۶۲ منتشر شده است. این اثر مجموعهای از سخنان و نوشتههای گاندی است که مفهوم و معنای خداوند را از دیدگاه او شرح میدهد.
بسیاری از افراد، گاندی را به عنوان یک رهبر سیاسی و اجتماعی میشناسند و او را مرد سیاست هند مینامند اما در این کتاب، او بهعنوان یک رهبر روحانی نیز معرفی میشود. گاندی در این اثر، اندیشهها، آموزهها و تفکراتش درباره وجود و مرتبه خداوند را گردآوری کرده است.
گاندی خداوند را به عنوان نیروی تعریفناپذیر و اسرارآمیز عالم معرفی میکند و سایر وجوه و جایگاه او را بیان میکند. او در بخشی از این کتاب واژهی ساتیا به معنی وجود را توضیح میدهد و سات یا حقیقت را مهمترین نام خداوند میداند. همچنین، او خداوند را حاکم حاکمان و قادر مطلق معرفی کرده و
علم را تداعیکننده خداوند میداند. گاندی معتقد است که هر کجا علم حقیقی باشد رستگاری نیز حضور دارد.
این کتاب نه تنها نگاهی عمیق به دیدگاههای روحانی گاندی ارائه میدهد بلکه نوری تازه بر فهم او از خداوند و نقش آن در زندگی انسانی میافکند. «خدا آنگونه که من میفهمم» به خوانندگان فرصت میدهد تا با ابعاد ناشناختهتری از شخصیت گاندی آشنا شوند و از دیدگاههای معنوی او الهام بگیرند.
کتاب «خدا آنگونه که من میفهمم» اثر مهاتما گاندی توسط شهرام نقش تبریزی به فارسی ترجمه شده و در سال ۱۳۹۳ توسط نشر نی منتشر شده است. این کتاب که مجموعهای از سخنان و نوشتههای گاندی درباره مفهوم و معنای
خداوند را شامل میشود به عنوان یک منبع ارزشمند برای فهم دیدگاههای روحانی او شناخته میشود.
در نگاه من، خدا حقیقت و عشق است؛ خدا اخلاق و درستکاری است؛ خدا شهامت و بیپروایی است. خدا سرچشمه نور و زندگی است و با این حال، برتر از همه اینهاست.
خدا وجدان است. او حتی کفر و الحاد کافران و بیدینان است؛ چرا که با عشق بیکرانش، به کافران هم مجال زیستن میدهد. او جوینده و کاونده دلهاست. از مرزهای زبان و منطق درمیگذرد و فراتر میرود. ما را بهتر از خودمان میشناسد و از آنچه در قلبهامان میگذرد آگاهتر از خود ماست.
کلام ما را میبخشاید و برما نمیگیرد زیرا میداند آنچه بر زبانمان جاری است – چه خود بدانیم و چه ندانیم در دلهامان نیست. برای آنان که به حضور تجسدیافتهاش نیاز دارند خدایی تجسدیافته است. برای آنان که وجود ملموسش را میخواهند در قالب جسم ظاهر میشود. پاکترین جوهره عالم هستی است. این مومنانند که وجودش را حس میکنند.
او همهچیز همه انسانهاست. در درون ما و در همان حال، فراتر و برتر از ماست. میتوان نام خدا را حذف کرد ولی ما را هرگز یارای زدودن قدرت خدا نیست. آیا پایبندی و باور استواری که از آن سخن میگوییم همان چیزی نیست که در نام خدا مستور است؟ بیشک وجدان جز تعبیری نارسا و تصنعی از ترکیب بیآلایش آن سهحرفی نیست که واژه خدا را تشکیل میدهند.
ارتکاب زشتیهای پلید و نفرتانگیز یا درندهخوییهای پست و غیرانسانی تحت لوای نام او دلیل بر نفی وجودش نیست. او تحمل بیمنتهای رنج است. خدا شکیبا و صبور و در همان حال، جبار و قاهر است. سختگیرترین موجود این جهان و آن جهان است.
با ما همان میکند که ما با همسایگان خود – اعم از انسان و حیوان کردهایم. عذر و بهانه جهل و غفلت را در پیشگاه او راهی نیست. و با این حال، بخشایشش بیانتهاست چه درهای توبه را همواره بر بندگانش گشوده میدارد.
خدا بزرگترین دموکراتی است که جهان به خود دیده است چراکه ما را «بی غل و زنجیر» رها میکند تا بین خیر و شر، خود به اختیار، یکی را برگزينيم. او بزرگترین جباری است که بشر تا به حال شناخته است چراکه غالبا فنجان را از لبان ما باز میستاند و به نام اختیار محدوده ای کوچک و تنگ برای حرکت به ما می بخشد و بدین سان ما را ابزاری برای سرگرمی و سرور خود میسازد.
فصل اول: معنای خدا
فصل دوم: حقیقت خدا
فصل سوم: چیستی خدا
فصل چهارم: حقیقت خداست
فصل پنجم: اهیمسا – قدرت نادیدنی خدا
فصل ششم: ایمان و برهان
فصل هفتم: ادراک خدا
فصل هشتم: نیایش به درگاه خدا
فصل نهم: ندای خدا
فصل دهم: قوانین خدا
فصل یازدهم: خدا و شیطان
فصل دوازدهم: مصائبی که خدا فرو میفرستد
فصل سیزدهم: راههایی بهسوی خدا
فصل چهاردهم: خدمت به خدا
فصل پانزدهم: مؤمن حقیقی
فصل شانزدهم: خانه خدا
فصل هفدهم: تجسد و تجسم خدا
فصل هجدهم: خدا، آنگونه که من میفهمم